زنان و دختران مجرد؛ روایت نادیدهها در ساختار کشاورزی و جامعه
از نثر تلخ شاپرک تا تجربه ناتمام کمیسیون حقوق بشر اسلامی؛ ضرورت بازنگری در حقوق مدنی و شغلی زنان مجرد روستایی، عشایری و کارمند
علیرضا صفاخو - روزنامه نگار ارشد بخش کشاورزی
در جهان پرهیاهوی کشاورزی، جایی میان زمین و قانون، صداهایی هست که هنوز شنیده نشدهاند. صداهایی از زنان مجردی که در روستا، در ایل، در مراکز خدمات جهاد کشاورزی یا ادارات ستادی، سالهاست با فروتنی و تعهد، ستونهای خاموش توسعهاند.
«شاپرک»، با نثر دردآلود اما متین خود، بخشی از این سکوت جمعی را شکست. (لینک اینجا) او از دخترانی گفت که در دل ساختارها «نامرئی»اند؛ زنانی که نه در فُرمها جا دارند، نه در نگاههای رسمی، اما در زندگی واقعی، تکیهگاه خانه، خانواده و خاکاند.
بهعنوان روزنامهنگاری که بیش از 25 سال در میدان کشاورزی، روستا و صنایع غذایی قلم زدهام، میدانم پشت هر آمار تولید و هر برنامه ترویجی، زنانی هستند که سهمشان از دیدهشدن کمتر از سایه است. همانها که هم کار میکنند و هم مراقب هستند، اما قانون هنوز میان «همسر» و «دختر مجرد» تمایز گذاشته است؛ تمایزی که امروز دیگر اخلاقی و انسانی نیست.
تحلیل روانی و هنری؛ بازتاب نگاه سپیده سمنانیان
سپیده سمنانیان، مدرس هنردرمانی، در تحلیلی درباره نثر «شاپرک» به درستی اشاره میکند که «زنان مجرد، بهویژه در مناطق روستایی و عشایری، بار چندجانبهای از قضاوت، مسئولیت و بیپناهی روانی را همزمان حمل میکنند.» (لینک اینجا)
به گفته او، هنر میتواند «زبان ترمیم» باشد؛ چرا که این زنان کمتر مجال بیان رنج خود را دارند. سمنانیان میگوید: «هر رنگی که میکشند، تکهای از خستگی را رها میکنند و هر خطی که میکشند، بخشی از خشم خاموششان را به تصویر میسپارند.»
از این منظر، نثر شاپرک نه تنها یک متن اجتماعی بلکه یک اثر درمانگر است؛ متنی که درد را به واژه تبدیل میکند و واژه را به آگاهی.
از تجربه ناتمام خانه کشاورز تا ضرورت گفتوگوی نو
یاد آن روزهای سال ۹۳ و ۹۴ هنوز در ذهنم مانده است؛ روزهایی که در همکاری میان خانه کشاورز و کمیسیون حقوق بشر اسلامی، نخستین نشست تخصصی درباره «حقوق زنان در بخش کشاورزی» برگزار شد. برنامهای که هدفش گفتوگوی میان فعالان اجتماعی، زنان روستایی، کارشناسان حقوقی و مسئولان بخش کشاورزی بود.
اما آن تجربه، شوربختانه بهدلیل محدودیتهای نهادی و کمتوجهی ساختاری، ادامه نیافت.
در آن نشستها، برخی از بانوان شرکتکننده از همان دغدغهای سخن میگفتند که امروز شاپرک در قالب ادبیات بیان کرده است:
«ما فقط دختران مجرد نیستیم، ما مادران بدون فرزندیم؛ چون از خانوادههایمان مراقبت میکنیم، از زمین و دام مراقبت میکنیم، اما هیچ حمایتی از ما نمیشود.»
شاید اگر آن گفتوگوها ادامه مییافت، امروز قانونگذاران ما تفاوت میان وضعیت مدنی و بار مسئولیت واقعی را بهتر درک میکردند.
ضرورت بازتعریف عدالت در ساختارهای کشاورزی
ساختار کشاورزی، از روستا تا ستاد وزارتخانه، نیازمند بازنویسی در فهم عدالت جنسیتی است.
عدالتی که نه بر پایه جنس یا تأهل، بلکه بر اساس میزان تعهد، نقش واقعی در خانواده، و سهم فرد از حفظ امنیت غذایی تعریف شود.
دختران مجردی که در بخشهای خدمات جهاد کشاورزی کار میکنند، باید همان امتیازهایی را داشته باشند که قانون برای مادران شاغل قائل است؛ زیرا بار مسئولیت انسانی آنان کمتر نیست.
اگر قانون، تنها ازدواج را ملاک حمایت بداند، بخش مهمی از نیروی متخصص و فداکار بخش کشاورزی را به حاشیه میراند. این یعنی از دست دادن بخشی از تجربه، مهارت و حتی روحیه خدمت در این حوزه حیاتی.
پیامدهای اجتماعیِ نادیدهگرفتن زنان مجرد
نادیدهگرفتن حقوق مدنی و شغلی زنان مجرد، نه فقط بیعدالتی فردی، بلکه آسیبی اجتماعی است.
روستا و عشایر، با ستونهایی از زنانی استوار مانده که بدون چشمداشت، به حفظ حیات روستایی کمک میکنند. در غیاب حمایت ساختاری، خطر فرسایش روانی و اقتصادی این زنان، به مهاجرت، کاهش مشارکت اجتماعی، و حتی انزوای فرهنگی میانجامد.
از منظر جامعهشناسی توسعه، اگر زنان مجرد در فرایند تصمیمسازی کشاورزی و محلی حضور نداشته باشند، بخشی از واقعیت جامعه تولیدی ما در تاریکی باقی خواهد ماند.
سخن آخر؛ رسالت رسانه و ضرورت شنیدن
تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس با مأموریت ارزشگذاری بر انسانِ تولیدگر، امروز میتواند بستری باشد برای بازتاب چنین صداهایی؛
صداهایی از دختران روستایی و زنان کارمند که در سکوت ساختار، همچنان ایستادهاند.
در دفاع از زنان مجرد، نباید فراموش کنیم که دفاع از زنان متأهل نیز در همان مسیر است؛ زیرا مسئله، جنسیت ازدواج نیست ، بلکه کرامت زن ایرانی در هر نقش و موقعیت است.
شاپرک، با نثر خود، و سمنانیان، با تحلیل هنریاش، هر دو یادآور شدند که جامعهای که زنان مجرد خود را نبیند، نیمی از وجدان انسانیاش را گم کرده است.
بیایید این بار، گفتوگو را ناتمام نگذاریم.
دیدگاه تان را بنویسید