سفره، خاک و جانِ زندگی/ تحلیلی از فیلم رستوران آسمانی از نگاه مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس

در این فیلم، هر قاب و هر جمله، بوی خاک، شیر تازه و مهربانی را در خود دارد

تماشای فیلم ژاپنی «رستوران آسمانی» - Restaurant from the Sky - در نمایشی خصوصی در سفارت ژاپن در تهران- امروز ۲۱ آبان ۱۴۰۴، تجربه‌ای فراتر از دیدن یک اثر سینمایی برای من بود. در این فیلم، هر قاب و هر جمله، بوی خاک، شیر تازه و مهربانی را در خود دارد. اثری که ...

29620b1c-ec41-4b98-baea-7d580db8df62

علیرضا صفاخو  - روزنامه نگار ارشد بخش کشاورزی و مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس

تماشای فیلم ژاپنی «رستوران آسمانی» -  Restaurant from the Skyدر نمایشی خصوصی در سفارت ژاپن در تهران- امروز 21 آبان 1404، تجربه‌ای فراتر از دیدن یک اثر سینمایی برای من بود. در این فیلم، هر قاب و هر جمله، بوی خاک، شیر تازه و مهربانی را در خود دارد. اثری که در عین سادگی، پرسش‌های بزرگی درباره‌  زندگی، کار، زمین و انسان طرح می‌کند.

کارگردان، ایه‌یوهیرو فوکاگاوا، با نگاهی شاعرانه و انسانی، داستان گروهی از کشاورزان و دامداران هوکایدو را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرند حاصل کارشان را در قالب یک رستوران کوچک عرضه کنند؛ جایی که مزرعه و آشپزخانه یکی می‌شوند و هر وعده‌   غذا نوعی گفت‌وگو با زمین است.

اما آنچه بیش از همه در ذهن من ماند، جمله‌ای بود که یکی از شخصیت‌ها بر زبان آورد:

«سفره مثل خاک برای گل‌هایی است که اسم‌شان غذاست.»

در ظاهر، جمله‌ای طنزآمیز است، اما در عمق خود فلسفه‌ای عمیق دارد: ما غذا را نمی‌خوریم، بلکه در خاکِ زندگی ریشه می‌دوانیم. همان‌گونه که گل برای روییدن به خاک زنده نیاز دارد، انسان نیز برای ادامه‌   حیات، به زمین پاک و غذاهای سالم محتاج است.

فیلم با صحنه‌هایی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی، «واتارو»، هر روز پیش از صرف غذا به همراه همسر و دختر کوچکش، دستان خود را به نشانه‌   شکرگزاری بر هم می‌گذارد و با احترام به زمین و نعمات آن می‌گوید:

«ایتادا‌کیمَس!» — سپاس از طبیعت و از دست‌هایی که این غذا را فراهم کردند.

این آیین ساده اما ژرف، در فرهنگ ژاپن یادآور رابطه‌ای است میان انسان و طبیعت که در جامعه‌  مدرن ما رو به فراموشی رفته است. در بسیاری از سفره‌های امروز، غذا تنها کالایی برای سیر شدن است، نه پلی برای اتصال انسان به زمین.

فیلم رستوران  آسمانی، از خلال داستانی آرام و بی‌ادعا، به بحران بزرگ‌تری اشاره می‌کند: بحران تنهایی انسان در دنیای صنعتی. یکی از صحنه‌های تأثیرگذار، گفت‌وگوی «واتارو» با دوستی است که از شهر به روستا آمده؛ مردی که با وجود موقعیت مالی مناسب، از تنهایی، تکرار و سردی روابط شهری دل‌زده شده و حالا در میان مزرعه‌ها، دوباره به دنبال معنا می‌گردد. آن دوست   در پاسخ به واتارو  می‌گوید:

«شاید در روستا هم تنها باشم، اما اینجا تنهایی‌ام با صدای گاوها، با بوی علف و با سلام همسایه معنا دارد.»

این جمله برای من روزنامه‌نگار، یادآور چالشی است که در ایران نیز به‌خوبی لمس می‌شود؛ مهاجرت از روستا به شهر، خالی شدن زمین‌ها و ترجیح  تغییر کاربری اراضی و باغات، در مقابل  اشتیاق روزافزون مردم به تجربه‌  زندگی طبیعی. ما هم در بسیاری از نقاط کشورمان از شمال تا لرستان و از خراسان تا فارس، همان ظرفیت‌هایی را داریم که هوکایدو به آن افتخار می‌کند: طبیعت بکر، محصولات سالم، و انسان‌هایی که با عشق کار می‌کنند.

در بخشی از این فیلم، یکی از مردان  روستا از تجربه‌   بیماری و خارش شدید پوست تمام بدنش  می‌گوید و در نهایت بر اساس آزمایش‌های پزشکی درمی‌یابد دلیل آن، مصرف میوه‌ها و سبزی‌های آلوده به سموم کشاورزی بوده است. این روایت کوتاه، تلنگری جدی است: غذا تنها منبع انرژی نیست، بلکه حامل سلامت یا بیماری است. کارگردان، با این جزئیات ظریف، بر ضرورت کشاورزی بدون سم و تولید غذای پاک تأکید می‌کند؛ مسئله‌ای که امروز در جهان به محور اصلی سیاست‌های امنیت غذایی هر چند دشوار تبدیل شده است.

در ژاپن، سیاست «چیسان‌چیشو» – تولید محلی و مصرف محلی – طی دو دهه‌  گذشته به یک راهبرد ملی تبدیل شده است. بر اساس داده‌های رسمی وزارت کشاورزی ژاپن، بیش از ۴۰ درصد لبنیات کشور از هوکایدو تأمین می‌شود و بسیاری از مزارع کوچک با گردشگری کشاورزی و فروش مستقیم محصولات به مصرف‌کنندگان زنده مانده‌اند. این همان مدلی است که ما نیز در ایران می‌توانیم با اندکی حمایت و خلاقیت به آن برسیم؛ از مزرعه‌های لبنی لرستان تا باغ‌های زعفران خراسان، از دهکده‌های زیتون رودبار تا کارگاه‌های لبنی سنتی اردبیل.

در فیلم، رابطه‌  میان کشاورزان روستا و «آسادا» سرآشپز جوان داستان – که با شور و احترام خاصی از مواد اولیه‌  طبیعی، با کیفیت و ارگانیک آنها استفاده می‌کند – نمادی از هم‌زیستی اقتصاد محلی و خلاقیت فرهنگی است. او برای هر سبزی، هر شیر تازه و هر تکه پنیر این کشاورزان، ارزشی فراتر از قیمت آنها قائل است؛ زیرا می‌داند پشت هر طعم، انسانی ایستاده است که به زمین عشق می‌ورزد.

«رستوران  آسمانی» ما را به تأمل وا‌می‌دارد که پایداری، فقط در سیاست‌های کشاورزی یا فناوری‌های هوشمند خلاصه نمی‌شود، بلکه در بازسازی رابطه‌  عاطفی انسان با خاک و غذا معنا می‌یابد. فیلم، نوعی دعوت به بازگشت است؛ بازگشت به زمین، به خانواده، به صداقت.

در پایان، وقتی دوربین از آسمان، رستوران کوچک میان مراتع را نشان می‌دهد، احساس می‌کنی این تصویر فقط درباره‌   ژاپن نیست؛ درباره‌   ما نیز هست. ما که در سرزمینی پر از رنگ، طعم و آفتاب زندگی می‌کنیم، اما گاه فراموش کرده‌ایم چگونه باید از زمین قدردانی کنیم.

اگر سینما بتواند ما را دوباره به یاد خاک بیندازد، اگر سفره‌هایمان بار دیگر با شکرگزاری آغاز شود، شاید ما هم بتوانیم «رستوران آسمانی» خود را در همین زمین بسازیمجایی میان طبیعت، عشق و انسانیت.

و در پایان از بخش فرهنگی سفارت ژاپن در تهران بابت این فرصت خوب که در اختیار  من  و دیگر مدعوین مشتاق گذاشت  سپاسگزارم.

مطلب  مرتبط :
رستوران آسمانی؛ پیوند سینما، کشاورزی و فلسفه‌ زندگی در ژاپن - لینک  اینجا

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربازدیدترین ها