تحریریه سایت تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس: در میان هیاهوی جنگ، مهاجرتهای ناگهانی جمعیت، قطعیهای گسترده انرژی، و سکوت و سردرگمی نهادهای مالی، یک ستون خاموش اما پابرجا ایستاد؛ صنعت غذا. آنچنانکه «علیرضا مروتپور» عضو هیئت مدیره کانون انجمنهای صنایع غذایی کشور و خزانهدار این تشکل با صداقتی بیپیرایه در یادداشتی که پایگاه خبری فودنا به نقل از او منتشر کرده بیان میکند، کارنامه این صنعت نه فقط موفق که تحسینبرانگیز است. در دل آتش بحران، کارخانهها و تولیدکنندگان نهتنها کشور را رها نکردند، بلکه بیادعا و بیچشمداشت، مسئولیت خود را مانند همیشه پذیرفتند. این صبر و تابآوری، ریشه در تاریخی دارد که از انقلاب تا تحریمها، همواره غذای مردم را اولویت دانسته است.
تلاقی مردم و تولید؛ پیوندی ناگسستنی
سخنان مروتپور با یک دغدغه بنیادین گره خورده است: «حفظ شأن مردم ایران». او با لحنی مصمم اما آمیخته به درد، تصویر مردمی را ترسیم میکند که در بحرانها «شرافتمندانه» ایستادهاند. در برابر چنین ملتی، وظیفه صنعت غذا روشن است؛ تأمین بیوقفه نیاز اساسی جامعه. اما این رسالت، بدون حمایت دولت، در بلندمدت ممکن نیست.
نابسامانیهای ساختاری؛ زخمهایی کهنه در بدن صنعت
نکته برجسته در این یادداشت، نه صرفاً سختی جنگ، بلکه آشکار شدن ضعفهای ساختاری دیرینه در کشور است. از نبود برنامهریزی در توزیع سوخت گرفته تا بیعملی بانکها، همگی زنجیره تولید و توزیع را شکنندهتر از همیشه کردهاند. وقتی تراکنش مالی به مانعی برای عرضه غذا تبدیل شود، این یعنی در سادهترین مسائل، برنامهریزی بحران وجود نداشته است.
صنعت غذا و شکاف در تأمین انرژی
قطع برق در صنعت غذا، فقط خاموشی نیست، بلکه «تباهی سرمایه» است؛ تخریب مواد اولیه، توقف خط تولید، و نابودی محصولاتی که قرار بود روی سفره مردم بنشینند. وقتی شرکتهای بزرگ نیز با «سیلی صورت سرخ نگه میدارند»، میتوان عمق بحران را درک کرد. این زنگ خطری است که نباید بیپاسخ بماند.
نیروی انسانی؛ گمشده بزرگ آینده تولید
یکی از صریحترین بخشهای این تحلیل، هشدار درباره فرسایش سرمایه انسانی کشور است. مهاجرت گسترده نیروی کار متخصص، بینظمی در استفاده از اتباع خارجی، و چرخش نیروی کار موجود بین شرکتها، همه و همه حکایت از سیستمی دارند که فاقد سیاستگذاری مؤثر در این حوزه است. و چه چیزی مهمتر از انسان در زنجیره تولید؟
خواستهای ساده؛ مانع نشوید
آنچه در نهایت از زبان مروتپور شنیده میشود، نه گلایهای بیثمر که مطالبهای واقعگرایانه است: اگر دولت نمیخواهد کمک کند، لااقل مانع نشود. همین جمله ساده، بار سنگینی را روایت میکند. صنعت غذا به حمایت عاجل نیاز دارد؛ چه در تامین نقدینگی، چه در پایداری قیمتها و چه در مدیریت بحران انرژی و منابع انسانی.
در پایان، آنچه از دل این گفتار بیرون میتراود، صدای بخشی از اقتصاد ایران است که در سکوت و بیادعایی، بار پایداری جامعه را به دوش کشیده است. صدایی که شایسته شنیدن، فهمیدن و پاسخ گرفتن است؛ قبل از آنکه دیر شود.
شما چگونه میاندیشید؟ نظری دارید زیر همین مطلب کامنت بگذارید...
دیدگاه تان را بنویسید