محمد علی دستمالی - تحلیلگر سیاسی
این عکسی از روزگارِ جوانیِ خانم «جِین گودال» است. چند روزی است که این خانم، با زندگی وداع کرده است.
گودال صبور و تلاشگر، زندگی در شهر زیبای لندن را رها کرد و چندین سال در جنگلهای تانزانیا در نزدیکی محل زندگی شامپانزهها زندگی کرد.
شب و روز، یک دوربین شکاری و یک دفتر یادداشت در دست داشت و رفتار و کُنشها و واکنشهای روزانه شامپانزهها را یادداشت میکرد و در یک چادر کوچک میخوابید. رفته رفته با آنها صمیمی شد، به آنها موز تعارف کرد و شامپانزهها به حضور او عادت کردند و با او خودمانی شدند.
نتایج تحقیق این زن با آن پشتکار بیمانند، بنیانهای علم نخستی شناسی و رفتارشناسی حیوانات را تغییر داد. یکی از کشفیات مهم او این بود که شامپانزهها، از ابزار استفاده می کنند و معادلات اجتماعی خاصی برای خودشان دارند.
کدامیک از ما حاضریم برای دستیابی به نتایج تحقیقات میدانی و روشن، سالهای سال از عمر خود را صرف یک هدف و پروژه علمی کنیم؟
شامپانزه که هیچ، آیا حاضریم مثلا به مدت 5 سال در یک روستا یا در جمع مردمان یک ایل، مانند خود آنها زندگی کنیم؟
شاید باید از خودمان بپرسیم: چرا زنده ایم؟
عمرمان را صرف کدام هدف خاص می کنیم؟
این خانم 91 سال در این سیاره زیست و نزدیک به 70 سال از عمر خود را، صرف شناخت شامپانزهها کرد! به موازات آن، یک فعال محیط زیستی شد، در حوزه آموزش و انسان شناسی صاحب نظر بود و با هزاران ساعت از عمرش را در جنگل گذراند.
پی نوشت:
به نظرم لازم است به این نکته نیز اشاره کنم؛
یک محقق و دانشمند نخستی شناس به نام لوئیس لیکی، مهمترین راهنما و حامی این خانم بود و ترتیبات بودجه و حمایت برای تحقیقات میدانی او را فراهم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید