تحلیلی بر مباحث دو کارشناس برنامه صدرا در شبکه ۴ سیما:
امنیت غذایی؛ آزمون بزرگ ایران در میانه بحران آب و سیاست منطقهای
در شرایطی که خاورمیانه با ناامنی سیاسی و اقلیمی دستبهگریبان است، ایران باید از تجربههای جهانی درس بگیرد
علیرضا صفاخو - روزنامه نگار ارشد بخش کشاورزی
امنیت غذایی دیگر مفهومی انتزاعی یا صرفاً اقتصادی نیست؛ بلکه در جهان امروز به مسئلهای چندلایه بدل شده است که همزمان ابعاد علمی، اقلیمی، سیاسی و اجتماعی را در بر میگیرد. میزگرد اخیر برنامه «صدرا» با حضور دکتر محمدحسین عمادی و دکتر غلامحسین زمانی (لینک اینجا) نشان داد که ایران نیز در متن این چالش جهانی قرار دارد؛ کشوری با ظرفیتهای کشاورزی گسترده اما گرفتار بحران آب، مدیریت جزیرهای و فرهنگ مصرف نامتوازن. بررسی این مباحث در پرتو تجربههای جهانی و شرایط خاص خاورمیانه میتواند تصویری دقیقتر از آینده امنیت غذایی ایران ارائه دهد.
امنیت غذایی؛ از تعریف جهانی تا واقعیت محلی
بر اساس تعریف فائو، امنیت غذایی یعنی «همه افراد جامعه در همه زمانها به غذای کافی، سالم و مغذی دسترسی پایدار داشته باشند». دکتر عمادی در این میزگرد تأکید کرد که مشکل امروز جهان کمبود تولید نیست، بلکه دسترسی نابرابر است. تجربه جهانی هم این ادعا را تأیید میکند: در حالیکه آمریکا و اتحادیه اروپا با مازاد تولید روبهرو هستند و حتی بخشی از محصولات کشاورزی خود را برای تنظیم بازار نابود میکنند، در شاخ آفریقا میلیونها نفر به دلیل نبود دسترسی به غذا با گرسنگی مزمن دستوپنجه نرم میکنند.
در خاورمیانه، کشورهایی چون یمن و سوریه نشان میدهند که چگونه جنگ و بیثباتی سیاسی، امنیت غذایی را به سلاحی ژئوپولیتیک تبدیل میکند. در مقابل، عربستان سعودی با سرمایهگذاری گسترده در زمینهای کشاورزی آفریقا و واردات استراتژیک غلات، کوشیده است وابستگی خود را مدیریت کند. این نمونهها بهخوبی نشان میدهد که امنیت غذایی فقط مسئله مزرعه و آب نیست؛ بلکه سیاست و حکمرانی نقشی کلیدی دارند.
بحران آب؛ گلوگاه ایران و منطقه
هر دو کارشناس بر اهمیت آب بهعنوان گلوگاه اصلی ایران تأکید داشتند. در منطقهای خشک مانند خاورمیانه، منابع آب فراتر از مسئله کشاورزی، به موضوعی امنیتی بدل شدهاند. تجربه مصر در وابستگی به رود نیل و تنشهای اخیر با اتیوپی درباره سد النهضه نشان میدهد که آب چگونه میتواند به بحران ژئوپلیتیک تبدیل شود.
ایران نیز با کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین و بحران رودخانههای حیاتی مانند زایندهرود مواجه است. این شرایط به روشنی یادآور میکند که بدون مدیریت پایدار منابع آب، امنیت غذایی پایدار دستیافتنی نیست. در این زمینه تجربه اسرائیل در توسعه فناوریهای آبیاری قطرهای و استفاده از پساب تصفیهشده، نمونهای کاربردی است که نشان میدهد ترکیب علم و سیاست میتواند راهگشا باشد.
نوآوری یا بومگرایی؛ دو مسیر مکمل
دکتر عمادی بر ضرورت استفاده از فناوریهای نوین بیولوژیک و دیجیتال برای کاهش ضایعات و بهبود بهرهوری تأکید کرد، در حالیکه دکتر زمانی بر اهمیت بومگرایی و فرهنگ مصرف دست گذاشت. این دو رویکرد متعارض بهنظر میرسند، اما در عمل مکمل یکدیگرند.
برای نمونه، هند با اجرای «انقلاب سبز» در دهه ۶۰ میلادی به فناوریهای نوین کشت و بذر مقاوم روی آورد و توانست از بحران قحطی عبور کند. اما در سالهای اخیر بهدلیل نادیده گرفتن بومگرایی و مصرف بیرویه آب، با بحرانهای محیطزیستی تازهای روبهرو شده است. در مقابل، ژاپن با تکیه بر فناوری پیشرفته و همزمان تقویت فرهنگ مصرف بهینه و حمایت از کشاورزی محلی، الگویی موفق از تلفیق نوآوری و بومگرایی ارائه کرده است.
حکمرانی جزیرهای؛ ضعف ساختاری ایران
یکی از مهمترین نقدهای دکتر عمادی، جزیرهای بودن مدیریت امنیت غذایی در ایران بود؛ جایی که وزارتخانهها و سازمانهای متعدد مسئولیتهایی پراکنده دارند، اما هماهنگی مؤثری وجود ندارد. این مشکل محدود به ایران نیست؛ در بسیاری از کشورهای منطقه نیز همین پراکندگی مشاهده میشود.
اما تجربههایی هم هست: در امارات متحده عربی «شورای امنیت غذایی» بهصورت یک نهاد بینبخشی ایجاد شده که همه زنجیره از تولید تا مصرف را زیر نظر دارد. چنین الگویی نشان میدهد که یکپارچگی نهادی، میتواند از دوبارهکاری و اتلاف منابع جلوگیری کند. ایران نیز برای گذر از بحران، به ساختاری نیاز دارد که بتواند تولید، سلامت، تجارت و مصرف را در یک چارچوب واحد هماهنگ سازد.
اخلاق و فرهنگ؛ بُعد فراموششده امنیت غذایی
دکتر زمانی بر اهمیت «رزق حلال و طیب» و جایگاه اخلاقی-فرهنگی امنیت غذایی تأکید کرد. این نگاه اگرچه در نگاه نخست غیر فنی بهنظر میرسد، اما واقعیت این است که فرهنگ مصرف و الگوهای اجتماعی نقش تعیینکنندهای در پایداری امنیت غذایی دارند. در کشورهای توسعهیافته، بخشی از بحران ضایعات ناشی از الگوهای مصرفی افراطی است؛ در حالیکه در کشورهایی مانند ژاپن یا کرهجنوبی فرهنگ صرفهجویی و ارزشگذاری بر منابع غذایی، بخشی از سیاست ملی محسوب میشود.
برای ایران، بازگشت به فرهنگ سنتی صرفهجویی، اصلاح الگوی مصرف و آموزش عمومی در کنار نوآوری علمی، میتواند به تقویت تابآوری غذایی کمک کند.
در مجموع آشکارا امنیت غذایی در ایران نه صرفاً مسئلهای کشاورزی، که موضوعی چندبعدی است:
بحران آب بهعنوان گلوگاه حیاتی، ضعف حکمرانی و مدیریت جزیرهای، نیاز به تلفیق فناوریهای نوین با بومگرایی، و ضرورت توجه به فرهنگ و اخلاق مصرف.
در شرایطی که خاورمیانه با ناامنی سیاسی و اقلیمی دستبهگریبان است، ایران اگر بخواهد جایگاهی پایدار در تأمین امنیت غذایی برای مردم خود داشته باشد، باید از تجربههای جهانی درس بگیرد: نوآوری اسرائیل در مدیریت آب، یکپارچگی نهادی امارات، و فرهنگ صرفهجویانه شرق آسیا.
چالش بزرگ آن است که آیا ایران میتواند این عناصر را در یک الگوی بومی و هماهنگ تلفیق کند؟ پاسخ به این پرسش سرنوشت امنیت غذایی و حتی ثبات ملی را در دهههای آینده رقم خواهد زد.
دیدگاه تان را بنویسید