بازتاب یک گزارش و بازخوانی محتوای کامنت یک ایرانی عاشق بازگشته به میهن
یک خبر از لندن، یک تلنگر از تهران؛ غیرت ملی گمشده کجاست!؟
«غیرت» نه بهمعنای هیجان زودگذر، شعار تند یا تعصب کور، بلکه بهمثابه یک فضیلت ملیِ سازنده قابل فهم است

تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس:
در روزگاری که جهان، کشاورزی را دوباره به مرکز امنیت ملی، سیاستگذاری و آیندهسازی بازگردانده است، شنیدن صدای یک ایرانی بازگشته به وطن، نه یک «کامنت ساده»، که پژواکی از یک درد تاریخی و یک فرصت مغفول است.
این هموطن، که سالها در اروپا تحصیل کرده و امروز با آگاهی، تجربه و انگیزه به ایران بازگشته تا در بخش کشاورزی خدمتی ماندگار کند، آینهای روبهروی ما میگیرد؛ آینهای که در آن هم ریشههای زخمی هویت ایرانی دیده میشود و هم موانع سنگین بروکراسی و کجاندیشی. او از سر گلایه سخن نمیگوید، از سر مسئولیت. از اینکه تا زمانی که «به شعور و ریشهمان برنخورد» و تا وقتی هویت ایرانیبودن را با دل و جان نخریم، نگاه به تجربه دیگر کشورها – حتی اگر تحسینبرانگیز باشد – جز افسوس، حاصلی ندارد.
نگاهی به اقدام اخیر بریتانیا، با تشکیل هیئت مشارکت کشاورزی و غذا، نشان میدهد که مسئله فقط سیاست یا ساختار نیست؛ مسئله، «باور» است. باوری که کشاورز را نه مصرفکننده یارانه، بلکه بازیگر اصلی امنیت غذایی و اقتصاد ملی میداند. باوری که حضور پررنگ زنان در وزارت و میدان تصمیمسازی را نه یک ژست رسانهای، بلکه بخشی از عقلانیت حکمرانی میبیند. آنان به هویت خود آگاهاند و برای آن، سیاست میسازند.
اما در ایرانِ چند هزار ساله، با تمدنی که کشاورزی ستون فقرات آن بوده، چرا هنوز بسیاری از ایدهها در پیچوخم آییننامهها فرسوده میشوند!؟ چرا سرمایه انسانی بازگشته، بهجای آغوش میهن، با دیوارهای نامرئی بیاعتمادی و تعلل روبهرو میشود؟ و مهمتر از همه، چرا بخشهایی از جامعه، بهجای ایستادن و جنگیدن برای رفع موانع، به سکوت یا بیتفاوتی پناه میبرند و «رفتن» را سادهترین پاسخ میدانند!؟
تاریخ ایران، تاریخ ماندن و ساختن است. از قناتهایی که با صبر نسلها زمین را زنده کردند، تا کشاورزانی که در سختترین اقلیمها، زندگی را معنا کردند. امروز نیز اگر قرار است استراتژی کشاورزی کشورمان برای سال 1405 خورشیدی موفق باشد، راهی جز «میدان دادن واقعی به کشاورزان» وجود ندارد؛ نه در شعار، که در تصمیم، اجرا و اعتماد. رضایتمندی کشاورز، نتیجه بخشنامه نیست؛ حاصل شنیده شدن، مشارکت داده شدن و برداشتن موانع از پیش پای اوست.
آنچه نوشتیم دعوتی است به همدلی ملی؛ به حمایت از ایرانیانی که بازگشتهاند تا بسازند، نه فقط نقد کنند. و نیز تلنگری است به آنان که فقط تحسین میکنند، اما در عمل، سکوت را بر کُنش ترجیح میدهند. آینده این سرزمین، نه در چمدانهای بسته به آن سوی مرزها، که در دستهایی است که اگرچه خستهاند، هنوز آماده کارند.
کشاورزی ایران، بیش از هر زمان، به «باور به خود» نیاز دارد؛ باوری که اگر زنده شود، نهتنها کشاورز، که هویت ایرانی دوباره جان خواهد گرفت.
در جمعبندی کامنت ارسالی این هموطن بازگشته به مام میهن آمده است: « در کشور ایران با توجه به قدمت چندین هزار ساله و پر افتخارش هنوز مردمانی با غیرت پرورش نداده است…» به زعم اینجانب، «غیرت» مدنظر این هموطن عزیز نه بهمعنای هیجان زودگذر، شعار تند یا تعصب کور، بلکه بهمثابه یک فضیلت ملیِ سازنده قابل فهم است؛ غیرتی که خود را در مسئولیتپذیری، ایستادن پای کار جمعی و ترجیح منافع بلندمدت کشور بر مصلحتهای فردی و مقطعی نشان میدهد.
«غیرت ملی مردمان» یعنی دولتمرد، تصمیم دشوار اما درست را به تعویق نیندازد؛ کارگر، کیفیت کار خود را امضای شرافت بداند؛ متخصص، دانشش را پشت درهای بسته نگه ندارد؛ کشاورز، با وجود سختیها زمین را رها نکند؛ هنرمند، آینه حقیقت جامعه باشد نه صرفاً پژواک بازار؛ ورزشکار، پیروزی را فقط روی سکو نجوید بلکه در اخلاق حرفهای معنا کند؛ و روزنامهنگار، میان مصلحتاندیشی و حقیقت، جانب آگاهی عمومی را بگیرد.
اگر چنین غیرتی به یک فرهنگ جاری بدل نشود، تمدن کهن نیز به تنهایی توان ساخت آینده را ندارد؛ چراکه تاریخ، نه با افتخارات گذشته چند هزار ساله ما، بلکه با کنشهای مسئولانه امروز زنده میماند.
مطلب مرتبط:
راهاندازی هیئت جدید کشاورزی و غذا با هدف قرار دادن کشاورزان در مرکز سیاست غذایی - لینک اینجا
دیدگاه تان را بنویسید