از مخمر تا ملکه؛ دو مسیر متفاوت در نجات زنبورها
مخمر؛ امید تازه برای زنبورها، هشداری برای ما
در حالی که جهان با پژوهشهای نوآورانه به کمک زنبورها میشتابد، تحقیقات داخلی همچنان درگیر تکرار و بیاعتمادی زنبورداران است.
چند سالی است که بهعنوان روزنامهنگار، از نزدیک پای صحبت زنبورداران در ایران و حتی دیگر کشورها نشستهام؛ روایتهایی پر از نگرانی از تلفات کلنیها، مشکلات تغذیهای، بیماریها و بیپناهی در برابر تغییرات اقلیمی. هر بار که خبر کاهش جمعیت زنبورها منتشر میشود، بیش از آنکه یک خبر زیستمحیطی باشد، هشداری برای امنیت غذایی و آینده کشاورزی است. انتشار تازهترین پژوهش جهانی در نشریه Nature درباره استفاده از مخمر مهندسیشده برای تأمین استرولهای ضروری زنبورعسل، بهانهای شد تا دوباره این پرسش را با خود مرور کنم: چرا تحقیقات در ایران نتوانسته همسطح نیاز زنبورداران پیش برود؟ این یادداشت، تلاشی است برای بازخوانی اهمیت این دستاورد جهانی و نقدی بر فضای تحقیقاتی کشور که با همه تلاشهای ارزشمند محققان، هنوز از پاسخ به دغدغههای اصلی زنبورداران فاصله دارد.
علیرضا صفاخو - روزنامه نگار ارشد کشاورزی و مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس
انتشار مقاله اخیر در نشریه معتبر Nature با موضوع استفاده از مخمر مهندسیشده برای تأمین استرولهای ضروری زنبورعسل، یکبار دیگر نشان داد که تحقیقات کاربردی میتواند نهتنها زنبورداران بلکه امنیت غذایی جهانی را تحتتأثیر قرار دهد. دستاوردی که در ظاهر یک نوآوری زیستی به نظر میرسد، در واقع پاسخی است به یکی از جدیترین بحرانهای جهان امروز: کاهش جمعیت زنبورها و پیامد مستقیم آن بر تولید محصولات کشاورزی.
این خبر برای ما روزنامهنگارانی که طی سالهای اخیر از نزدیک با مشکلات جامعه زنبورداران در ایران و دیگر کشورها آشنا بودهایم، هم خوشحالکننده است و هم غمانگیز. خوشحالکننده از این نظر که هنوز امید به آینده وجود دارد و غمانگیز از آن جهت که فضای تحقیقاتی کشورمان، با وجود تلاشهای ارزشمند برخی پژوهشگران، نتوانسته دستاوردی همسنگ و مورد اعتماد جامعه زنبورداران عرضه کند.
در ایران، آنچه طی سالهای اخیر بیش از هر چیز از بخش تحقیقات زنبورعسل مؤسسه تحقیقات علوم دامی شنیدهایم، رونمایی از کلنیهای مادری اصلاحشده سویه «آرام ۹۷» بوده است؛ ملکهای که تا امروز نه اعتماد گسترده زنبورداران را جلب کرد و نه محبوبیتی میان آنان یافته است! متأسفانه به نظر میرسد مدیریت این بخش طی چند دهه تنها دغدغه یک ملکه را داشته و سایر حوزههای حیاتی زنبورداری، بهویژه تغذیه و تقویت کلنیها، در سایه ماندهاند.
البته باید به تمام پژوهشگران این مؤسسه و تلاشهای آنها با وجود امکانات بسیار محدود آنها احترام گذاشت، اما نقد جدی به عملکرد آن نیز اجتنابناپذیر است. هنوز گزارشی جامع از کمیت و کیفیت تحقیقات انجامشده و نشده، منتشر نشده است. هنوز کارهای بسیاری بهدلیل کمبود بودجه یا عدم اعتماد به جوانان پژوهشگر روی زمین مانده است. حتی بازگرداندن فردی در آستانه بازنشستگی به ریاست این بخش از سوی برخی ناظران نشانهای از فقر «مدیر ـ محقق» در این مؤسسه تعبیر میشود؛ تعبیری که خود گویای مشکلات جدی مدیریتی و ضعف رویکرد کاربردی تحقیقات برای زنبورداران ایرانی است.
از سوی دیگر، زنبورداران نیز باید سهم خود را در این عقبماندگی بپذیرند. چرا تاکنون اجازه تخصیص منابع مالی جدید از مسیر اعتبارات اتحادیه سراسری زنبورداران ایران برای تحقیقات مستقل داده نشده است!؟ چرا این اتحادیه کلید تحقیقات خصوصی، توسط محققان جوان و مستقلِ غیر وابسته به دولت را به دست نمیگیرد؟ بهنظر میرسد وقت آن رسیده است که با پرهیز از شتابزدگی اما با چارچوب پاسخگویی شفاف، در مسیر تحقیق و توسعه میانمدت و بلندمدت گامهای عملی برداشته شود.
نباید فراموش کرد که تحقیقات در حوزه زنبورعسل صرفاً به موضوع ملکه یا تلفات کلنی محدود نمیشود. تغذیه، بهداشت، مقاومت در برابر بیماریها، و حتی اصلاح شیوههای بهرهبرداری بدون آسیب به ماهیت حیاتی زنبور و محصولات آن، همگی حوزههایی هستند که باید همزمان مورد توجه قرار گیرند.
جهان اما در مسیر دیگری حرکت میکند. افزون بر پژوهش تازه درباره مخمر مهندسیشده، پیشتر نیز تحقیقات موفقی صورت گرفته است؛ از جمله:
-
پروژه واکسن علیه بیماریهای ویروسی زنبورعسل که در اروپا مراحل آزمایشی خود را طی کرده و امیدهای تازهای برای کاهش تلفات گشوده است.
-
برنامه اصلاح تغذیه با پروبیوتیکهای طبیعی در ایالات متحده که توانسته ایمنی کلنیها را در برابر استرسهای محیطی تقویت کند.
-
و اکنون، مهندسی مخمر برای تولید استرولهای کمیاب گرده که در عمل میتواند انقلابی در صنعت تغذیه زنبورعسل ایجاد کند.
این نمونهها نشان میدهد که وقتی تحقیق با نیاز واقعی زنبورداران پیوند میخورد، دستاوردهایی پدید میآید که نه در ویترین نمایشگاهی، بلکه در کندوهای واقعی به آزمون گذاشته میشود.
شاید مهمترین پیام این خبر برای ما در ایران این باشد که اگر امروز پژوهش را صرفاً به «رونمایی» تقلیل دهیم، فردا مجبور خواهیم شد تنها «تلفات» را روایت کنیم. آینده زنبورداری ایران نیازمند جسارت علمی، مدیریت پاسخگو و سرمایهگذاری هدفمند است؛ وگرنه کندوهای خالی، روایتگر غفلت ما خواهند بود!
نجات زنبورها با یک مخمر؛ امید تازه برای امنیت غذایی جهان - کلیک اینجا
دیدگاه تان را بنویسید