یادداشتی تحلیلی الهامگرفته از دیدگاههای ژاک فان آلفن، زیستشناس هلندی
زنبورها را نشمارید، بلکه بفهمید..!/ یادداشت تحلیلی به قلم علیرضا صفاخو
آنچه زنبورها را نابود میکند، گاهی نه آفتکشها، بلکه طمع بشر برای بهرهبرداری بیوقفه است
در یادداشت پیشرو که با نگاهی تحلیلی و آسیبشناسانه به زنبورداری ایران نوشته شده، علیرضا صفاخو، مدیر کشاورزپلاس تلاش کرده با استناد به کتاب جدید ژاک فان آلفن، زیستشناس هلندی، پرده از تناقضات عمیق در نظام زنبورداری کشور بردارد. محورهای اصلی یادداشت، نقد تمرکز صرف بر تولید کمی، غفلت از مدیریت گردهافشانی، بهرهوری پایین، بحران بازار داخلی و سهم ناچیز ایران در صادرات جهانی عسل است. نویسنده در دل این انتقادها، نگاه نوینی به سمت زنبورداری پایدار، دفاع از گونههای بومی، و نقش حیاتی گردهافشانی در کشاورزی معاصر را مطرح میکند. در نهایت، پیشنهادهایی عملی برای اصلاح مسیر ارائه شده تا زنبورداری کشور از یک بنبست خاموش نجات یابد.
علیرضا صفاخو- مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس و روزنامه نگار ارشد بخش کشاورزی
یک پرسش مهم که همواره دغدغه من روزنامه نگار بخش کشاورزی که دستی بر آتش رویدادهای بخش زنبورداری کشور نیز داشته و دو دوره در کنگره جهانی فدراسیون جهانی زنبورداری نیز شرکت داشته است این بوده: «ایران سومین قدرت زنبورداری دنیاست؛ اما آیا واقعاً قدرتمند است؟»
در حالیکه تعداد کندوها و حجم تولید عسل در ایران بالاست، بهرهوری پایین، بحران بازار، بیماریهای کشنده، و انکار نقش خدمات گردهافشانی، زنبورداری کشور را در مسیری نگرانکننده قرار دادهاند. کتاب تازهمنتشرشده ژاک فان آلفن، زیستشناس هلندی، با عنوان «زنبورهای عسل، تاریخی طبیعی و کمتر طبیعی»، نقطه عطفی برای بازاندیشی در این حوزه است.
ایران؛ آمار بالا، بهرهوری پایین
سالهاست ایران از نظر تعداد کلنی و میزان تولید عسل جزو کشورهای پیشتاز است. اما حقیقت تلخ اینجاست که:
-
جایگاه صادراتی ما در فهرست کشورهای دنیا یا وجود ندارد یا با نهایت تاسف و تاثر در قعر جدول است!
-
زنبورداران واقعی در فروش عسل باکیفیت خود دچار مشکلاند؛
-
بازار داخلی پر از عسلهای صنعتی( دست ساز)، فیک و ترکیبی است که بدون نظارت جدی، مردم را فریب میدهد؛
-
و از همه مهمتر، خدمات گردهافشانی بهعنوان مؤلفهای حیاتی برای سلامت زیستبوم و زراعت، همچنان نادیده گرفته میشود.
از تولید به مصرف، یا از طبیعت به نابودی؟
کتاب ژاک فان آلفن یک هشدار صریح است:
«آنچه زنبورها را نابود میکند، گاهی نه آفتکشها، بلکه طمع ما برای بهرهبرداری بیوقفه است.»
نویسنده با زبانی ساده، تناقضهای بزرگ بین پژوهشهای علمی و شیوههای متداول زنبورداری مدرن را برملا میکند. او بهویژه از نادیده گرفتن طبیعت کلونیها، وابستگی به روشهای درمانی مداخلهگر، و حذف نژادهای بومی مانند زنبور سیاه اروپایی انتقاد میکند.
آیا ایران هم به این بنبست نزدیک است؟
تلفات کلنیها، شیوع بیماریهایی مانند نوزما و کنه واروآ، کاهش تخمریزی ملکهها، و کاهش باروری در مزارع بدون گردهافشانی، زنگ خطر را به صدا درآوردهاند.
همزمان، پژوهشگرانی چون شبنم پریچهره عضو هیئت علمی بخش تحقیقات زنبورعسل مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور، با وجود محدودیتهای فراوان، کوشیدهاند توجه سیاستگذاران را به گردهافشانی و مدیریت پایدار کندوها جلب کنند. راهاندازی انجمن حامیان گردهافشانها توسط او، تلاشی الهامگرفته از جریانهای علمی بوممحور در اروپاست؛ اما آیا این صدا در بوروکراسی خسته و سیاستزدگی نهادهای کشور شنیده خواهد شد؟
مسیر اصلاح چیست؟ پنج گام اساسی
-
افزایش بهرهوری هر کلنی به جای افزایش عددی کندوها
-
بازگشت به نژادهای بومی مقاوم و حذف نژادهای ناپایدار وارداتی از طریق قاچاق
-
برندسازی ملی عسل و ورود هدفمند به بازارهای جهانی
-
حمایت رسمی و مالی از خدمات گردهافشانی در قالب سیاستهای کشاورزی و زیستمحیطی
-
مقابله جدی با عسلهای تقلبی و الزامی کردن ردیابی محصول برای بازسازی اعتماد عمومی
زنبورداری با رویکرد زیستمحور
زنبورداری پایدار، راه نجات معیشت هزاران خانوار زنبوردار و تضمین امنیت غذایی ایران است. این امر، بدون درک عمیق از رفتار طبیعی زنبورها، احترام به زیستبوم، و بازنگری در سیاستهای ملی ممکن نیست. در واقع اگر کمی بدون تعصب اندیشه کنیم کتاب اخیر «ژاک فان آلفن» نهتنها خواندنی است، بلکه باید سند بازاندیشی آینده زنبورداری ایران شود.
آیا زنبورها همچنان باید تاوان نگاه کمّیگرای ما را بدهند؟ یا وقت آن رسیده که این موجودات شگفتانگیز را بجای شمارش تعداد کلنیها واقعاً بفهمیم!؟
دیدگاه تان را بنویسید