یک گفت‌وگوی چالشی در آستانه چند نمایشگاه کشاورزی منطقه ای

گپ و گفت چالشی با موضوع برند، سرزمین مادری و مسئولیت اجتماعی در نمایشگاه‌های کشاورزی

یک ضرب‌المثل ژاپنی می‌گوید: درختی که ریشه‌اش را فراموش کند، در نخستین باد می‌افتد

این بار در گفت‌وگویی داغ و صریح، ۲ مدیر از ۲ برند شناخته‌شده صنعت کشاورزی روبه‌روی هم نشسته‌اند تا از زاویه‌ای تازه به پرسشی قدیمی پاسخ دهند: آیا ....

IMG_8436

تحریریه تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس: در دنیای برندها، همیشه میان «محاسبه اقتصادی» و «احساس تعلق» جدالی پنهان جریان دارد. این بار در گفت‌وگویی داغ و صریح، 2 مدیر از 2 برند شناخته‌شده صنعت کشاورزی روبه‌روی هم نشسته‌اند تا از زاویه‌ای تازه به پرسشی قدیمی پاسخ دهند:
آیا حضور در نمایشگاه‌های منطقه‌ای، یک وظیفه اخلاقی و فرهنگی است یا تصمیمی صرفاً اقتصادی؟

یکی از میهمانان، با باور به اینکه برند ملی باید در سرزمین مادری‌اش حضور مؤثر داشته باشد، از «حق آب و گل کشاورزان» و اهمیت فرهنگ‌سازی در نمایشگاه‌های محلی سخن می‌گوید؛ دیگری اما با استدلالی اقتصادی و حرفه‌ای معتقد است که منابع محدود باید در رویدادهای دارای بازده بالاتر هزینه شود، نه صرفاً از روی احساسات بومی‌گرایانه.

مناظره‌ای پرتنش و گاه طنازانه که از کنایه و استدلال تا احترام و تفاهم پیش می‌رود؛ گفت‌وگویی که در آن 2 دیدگاه — منطق بازار و عشق به خاک — نه برای حذف یکدیگر، بلکه برای یافتن نقطه‌ای از هم‌فهمی کنار هم می‌نشینند.

در این گپ و گفت چالشی با محوریت «برند، سرزمین مادری و مسئولیت اجتماعی در نمایشگاه‌های کشاورزی»، پرسش اساسی این است:
آیا برند ملی، بدون حضور در دل مردمی که او را ساخته‌اند، همچنان «ملی» است؟

************************


شخصیت‌های مناظره نمایشگاهی:

  • برند الف – مدیر بازاریابی و برند ملی که در نمایشگاه منطقه‌ای حضور یافته و حتی به برگزاری آن کمک کرده است.

  • برند ب – مدیرعامل یکی از برندهای مطرح ملی که تصمیم به عدم حضور در نمایشگاه منطقه‌  خود گرفته است.

  • مجری  – خبرنگار و مجری برنامه گفت‌وگوی ویژه تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس.

**************************

کشاورزپلاس:
در حالی که رسانه‌ها و شرکت‌های ملی از سراسر کشور به نمایشگاه کشاورزی استان  (...) آمده‌اند، پرسش اصلی این است که چرا برخی برندهای بومی، که ریشه‌شان در همین خاک است، ترجیح می‌دهند در نمایشگاه‌های دورتر شرکت کنند اما در خانه خودشان نه.. !؟ امروز در یک گفتگوی بدون ذکر نام و تقریبا فرضی، 2 مهمان داریم که از 2  نگاه متفاوت به این موضوع می‌نگرند. 

آقای الف، شما با حضور پررنگ در این نمایشگاه شناخته می‌شوید؛ انگیزه‌تان چه بود؟

الف (با لبخند):
ما همیشه گفته‌ایم «خانه اگر روشن باشد، کوچه هم روشن می‌شود». این نمایشگاه، خانه‌  ماست. حضور ما فقط تبلیغ نیست؛ احترام به کشاورزان این منطقه است که با خاک و آفتاب، برند ما را ساخته‌اند. باور داریم اگر در زادگاه‌مان دست نگیریم، در هیچ جای دنیا دستگیرمان نخواهند بود.

کشاورزپلاس:
اما آقای ب، برند شما که اتفاقاً نماد ملی هم شناخته می‌شود، چرا در نمایشگاه سرزمین مادری خود غیبت کرده است!؟ برخی حتی گفتند توقع داشتید که به شرطی می‌آیید که بدون پرداخت هزینه، غرفه‌ای ویژه هم به شما اختصاص یابد!

آقای ب (با خونسردی اما تند):
ببینید، مسئله غرور نیست، اقتصاد است..! ما بر اساس تحلیل بازار سرمایه‌گذاری می‌کنیم. در نمایشگاه‌های بزرگ بین‌المللی حضور داریم چون بازده مالی و رسانه‌ای‌اش بالاتر است. نمی‌شود از یک برند ملی انتظار داشت با همان بودجه در همه جا حاضر شود. ضمن اینکه حضور در نمایشگاه محلی، گاهی تبدیل می‌شود به یک هزینه بی‌ثمر.

الف (با لحنی کنایه‌آمیز):
یعنی اگر خانه‌  پدری‌تان بازده مالی ندارد، دیگر سری به آن نمی‌زنید؟!
(می‌خندد)
یک ضرب‌المثل ژاپنی هست که می‌گوید: درختی که ریشه‌اش را فراموش کند، در اولین باد می‌افتد. شما می‌خواهید درختی باشید با ریشه در خاک دیگران!؟

ب:
نه آقای الف! ما فقط داریم حرفه‌ای رفتار می‌کنیم. نمی‌شود هر جا گفتند چون شما اهل اینجایید، باید بیایید! شرکت ما هزینه دارد، استراتژی دارد.

کشاورزپلاس:
اما مردم اینجا، کشاورزان، شما را از خودشان می‌دانند. وقتی برند شما در نمایشگاه نباشد، انگار بخشی از هویت منطقه غایب است.

ب (با مکث):
من این را درک می‌کنم، اما رسانه‌هایی مانند شما هم باید واقع‌بین باشند. نمی‌شود فقط با احساسات کشور را ساخت.

الف (با آرامش):
درست است، اما کشور فقط با حساب‌و‌کتاب هم ساخته نمی‌شود. ما آمده‌ایم، غرفه زده‌ایم، حتی برای جذب بازدیدکننده از شهرها و استان‌های اطراف هزینه کرده‌ایم.
ما معتقدیم نمایشگاه منطقه‌ای فقط بازار نیست؛ یک آیینه است برای نشان دادن احترام به کشاورز.
یادتان هست همین دو هفته پیش یک رسانه ملی از تهران برای نخستین بار رفت نمایشگاه کشاورزی خرم آباد!؟ همه خوشحال شدند، چون دیدند «مرکز» سرانجام به «پیرامون» نگاه کرده.
حالا چطور برند بومی ما حاضر نیست پرچم همین نمایشگاه را بالا ببرد!؟

کشاورزپلاس:
این بحث به نوعی مسئولیت اجتماعی برندها برمی‌گردد. آقای ب، به نظرتان برند ملی، فقط باید در سطح ملی دیده شود (البته اگر هم دیده شود)، یا در دل مردم خودش هم جا داشته باشد؟

ب (آهسته‌تر و با تأمل):
شاید حق با شما باشد.
ما درگیر محاسبات بودیم و یادمان رفت که گاهی «سرمایه عاطفی» از سرمایه مالی مهم‌تر است.
کشاورز این منطقه با محصولش برند ما را شناسانده. شاید وقتش رسیده بخشی از این بدهی عاطفی را ادا کنیم.

الف (با لبخند):
دقیقاً! ما هم سود مالی گرفتیم، هم اعتبار مردمی. آخرش هم فهمیدیم اگر دل مردم را نداشته باشی، هیچ بازاری برایت پایدار نیست.
(با شوخی) البته ما که گفتیم: غرفه را بزن، اگر سود نکردی، چای و نان محلی مهمان من!

ب (با خنده):
اگر شد در همین چند روز باقیمانده و اگر نشد هم قول می‌دهم سال بعد حتما با قدرت بیاییم، فقط به شرطی که چای را خودت دم کنی!

کشاورزپلاس:
این همان صحنه‌ای است که باید دید — وقتی رقابت جایش را به رفاقت و مسئولیت اجتماعی می‌دهد.
به قول یکی از بزرگان بازاریابی جهانی:

«برندها فقط وقتی جهانی می‌شوند که در خانه خود محبوب باشند.»


این گفت‌وگو که با کمی افزودن چاشنی شوخی و طنز  بر گرفته از دیدگاه‌های شنیده شده توسط همکاران ما در کشاورزپلاس بوده؛ تصویری از چالش واقعی میان «منطق اقتصادی» و «عاطفه سرزمینی» در صنعت نمایشگاهی ایران است؛ جدالی میان «بازار» و «مسئولیت اجتماعی» که در نهایت، راهش از دل احترام به کشاورز و فرهنگ بومی می‌گذرد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربازدیدترین ها