پرونده کشاورزپلاس:
در قاب سینما، کشاورزی همیشه زنده است!
از گاو تا خوشههای خشم؛ روایت روستایی بر پرده نقرهای سینما
تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس: روز ملی سینما - 21 شهریور - فرصتی است تا نگاهی دوباره بیندازیم به هنری که آینه جامعه و زندگی مردم است؛ از خیابانهای پرهیاهوی شهر گرفته تا کشتزارها، باغها و خانههای گلی روستا. سینما بارها روایتگر زندگی دهقانان، کشاورزان و مردمان روستا بوده است؛ زندگیای سرشار از زیباییهای طبیعت و در عین حال آمیخته با دشواریهای معیشت، مهاجرت و نبرد برای بقا.
در قاب سینما، یک گاو روستایی میتواند همدم انسان شود، درختان زیتون نشانی از عشق و امید باشند، و زمینهای تشنه، روایتگر عدالتخواهی و ایستادگی کشاورز. چه در آثار ایرانی و چه در شاهکارهای بینالمللی، تصویر کشاورزی و روستا یادآور حقیقتی است که امنیت غذایی، فرهنگ و حتی هویت ما به آن گره خورده است.
به همین بهانه، « کشاورزپلاس» در این پرونده، برخی از فیلمهایی را مرور میکند که دنیای روستایی و کشاورزی را به تصویر کشیدهاند؛ آثاری که نه تنها برای سینمادوستان، بلکه برای همه علاقهمندان به سرزمین، خاک و زندگی کشاورزان معنا و الهام به همراه دارند.
دامداری و پیوند عاطفی با حیوانات
گاو (داریوش مهرجویی، ۱۳۴۸)
فیلمی که نقطه عطف سینمای نوین ایران شد. قصه مشحسن و تنها داراییاش! گاوی که همدم و مایه حیثیت او هست ـ فراتر از یک روایت ساده، استعارهای از وابستگی معیشتی و عاطفی کشاورز به زمین و دام است.
وقتی گاو میمیرد، دنیای مَشحسن فرو میریزد و او خود را در هیأت این حیوان میبیند؛ نمایشی تلخ از فقر و تنهایی انسان روستایی.
آواز گنجشکها (مجید مجیدی، ۱۳۸۷)
کریم کارگر یک مزرعه شترمرغ است. یک حادثه ساده شغلش را از او میگیرد و او را روانه شهر میکند. فیلم برخورد «دنیای مدرن و بازار» با «سادهزیستی روستایی» را نشان میدهد.
آواز گنجشکها، سرگذشت تلاش پدری است که میان امید و درماندگی برای آینده فرزندانش دستوپا میزند.
زمین، آب و کشاورزی
اسرار گنج دره جنی (ابراهیم گلستان، ۱۳۵۳)
در دل یک روستا، دهقانی هنگام شخمزدن به گنجی پنهان برمیخورد. اما آنچه رخ میدهد، آزمونی از طمع، ناآگاهی و مناسبات اجتماعی است. فیلم طنزی تلخ و استعاری درباره رابطه انسان و زمین است؛ زمینی که هم رزق میدهد و هم وسوسه میآفریند.
ژان دو فلرت (Claude Berri، ۱۹۸۶)
یک معلم شهری آرزو دارد کشاورز شود و زمین موروثیاش را آباد کند. اما نبود آب و دسیسههای همسایهها او را به ناکامی میکشاند. این درام فرانسوی پرکشش، جنگ بر سر آب را به استعارهای از نبرد عدالت و قدرت بدل میکند.
زندگی روزمره و واقعیت روستایی
خانه دوست کجاست؟ (عباس کیارستمی، ۱۳۶۵)
قصه پسرکی که برای بازگرداندن دفتر مشق دوستش راهی روستاهای اطراف میشود. سفری ساده که در دل خود، زیباییهای زندگی روستایی، روابط انسانی و ارزشهای اخلاقی را آشکار میکند.
خانه دوست کجاست، شعری تصویری درباره «مسئولیت» است.
زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی، ۱۳۷۳)
در یک روستای زلزلهزده، فیلمسازی در حال کار است و میان بازیگر جوان و دختری از روستا رابطهای شکل میگیرد. درختان زیتون، نماد پیوند زمین و زندگیاند. این فیلم هم ستایش طبیعت است و هم پرترهای از امید در دل سختی. «زیر درختان زیتون» جزو ۴۴ فیلم برتر تاریخ جشنواره فیلم کن از نگاه نشریه «نیویورکر» شناخته شده است.
باد ما را خواهد برد (عباس کیارستمی، ۱۳۷۸)
گروهی شهرنشین وارد روستای کردستان میشوند تا مراسمی را ثبت کنند. اما زندگی روزمره دهکده، با ریتم آرام خود، نگاه آنان را دگرگون میسازد. فیلم، تماشاگر را وادار میکند به معنای «زندگی ساده و گذرا» بیندیشد.
باشو، غریبه کوچک (بهرام بیضایی، ۱۳۶۵)
باشو، پسرکی جنگزده از جنوب، به شمال میآید و در خانهی زن کشاورزی پناه میگیرد. او باید زبان، فرهنگ و کار کشاورزی تازه را یاد بگیرد تا پذیرفته شود. فیلم، تصویری انسانی از آشتی فرهنگها و سختیهای روستاییان شمال است.
جادههای سرد (مسعود جعفری جوزانی، ۱۳۶۴)
در زمستانی سرد، معلمی برای رساندن دارو به روستایی دورافتاده راهی میشود. جادههای سرد بیش از قصه یک سفر، روایتی از همبستگی روستاییان و دشواریهای زیست در طبیعت خشن ایران است.
خوشههای خشم (John Ford، ۱۹۴۰)
اقتباس از رمان جان اشتاینبک؛ داستان خانوادهای از کشاورزان ایالت اوکلاهما که در رکود بزرگ، زمینشان را از دست میدهند و به کالیفرنیا مهاجرت میکنند. فیلم، تصویری حماسی از فقر، بیعدالتی و مقاومت است.
روزهای بهشت (Terrence Malick، ۱۹۷۸)
با قابهایی شاعرانه، زندگی کارگران فصلی در مزارع تگزاس روایت میشود. فیلم، هم داستان عشق و خیانت است و هم تأملی درباره کوتاهی عمر و زیبایی گذرا.
درخت چوبی کندهها (Ermanno Olmi، ۱۹۷۸)
4 خانواده دهقان ایتالیایی در قرن نوزدهم را در طول یک سال دنبال میکند. اثری نئورئالیستی که با جزئیات دقیق کشاورزی، سختیهای کار و شادیهای کوچک روستاییان را بازسازی کرده است.
بزرگترین مزرعه کوچک (John Chester، ۲۰۱۸)
یک زوج آمریکایی تصمیم میگیرند زمینی خشک را به یک مزرعه پایدار و سرسبز بدل کنند. مستند، فراتر از کشاورزی، الهامبخش حرکت به سوی زیستبومی متوازن است. فیلم، جدالی انسانی با طبیعت و ساختار اقتصادی ناعادلانه را نشان میدهد.
زمستان استخوانسوز (Debra Granik، ۲۰۱۰)
در دل کوههای اوزارکز آمریکا، دختری نوجوان (با بازی جنیفر لارنس) برای نجات خانه روستایی خود درگیر رازهای خانوادگی میشود. اگرچه محور فیلم جنایی است، اما بستر روستایی و معیشت در زمینهای فقیرانه، هسته این داستان است.
دیدگاه تان را بنویسید