تب برفکی، بیماری یا بحران رسانهای!؟
چرا سازمان دامپزشکی به «اطلاعرسانی صادقانه و شفاف» نیاز دارد و چه آسیبهایی از هیجانپراکنی یا در نقطه مقابل آن سکوت ایجاد میشود؟

علیرضا صفاخو - مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس
موج تازه تب برفکی، فارغ از ابعاد فنی و اپیدمیولوژیک آن، یک بار دیگر نشان داد که بحرانهای بهداشتی تنها با واکسن و قرنطینه مدیریت نمیشوند؛ بلکه مدیریت اطلاعات و روایتها نیز بخش جداییناپذیر کنترل بیماری است.
در جلسه اخیر مدیریت تب برفکی در سالن جلسات سازمان دامپزشکی کشور، «علیرضا رفیعیپور»، معاون وزیر جهادکشاورزی و رئیس سازمان دامپزشکی کشور، نکاتی را مطرح کرد که اگرچه ظاهراً ناظر بر وضعیت روز است، اما عملاً یک «نقشه راه» برای مدیریت بحرانهای دامپزشکی در کشور به شمار میرود.
۱. اهمیت اطلاعرسانی صادقانه و سریع؛ یک ضرورت، نه یک انتخاب
رفیعیپور در این جلسه تأکید کرد که هیچ چیز به اندازه اطلاعات ناقص، دیرهنگام یا غیررسمی به آرامش دامداران ضربه نمیزند.
او بهدرستی یادآور شد که در شرایطی که ویروس فعال است، انتشار روایتهای هیجانی در فضای مجازی — بهویژه توسط برخی افراد فاقد مسئولیت اجرایی — میتواند نهتنها اعتماد عمومی را مخدوش کند، بلکه برنامههای کنترل بیماری را نیز مختل کند.
این سخنان کاملاً منطبق با استانداردهای بینالمللی است. سازمان جهانی بهداشت دام (WOAH)، فائو (FAO) و مرکز مدیریت بحران اتحادیه اروپا (ERCC) در تمامی دستورالعملهای خود بر 3 اصل تأکید دارند:
اطلاعرسانی سریع و مستند
شفافیت و پرهیز از پنهانکاری
بیان فنی و قابل فهم برای ذینفعان
در گزارش رسمی WOAH درباره مدیریت «FMD outbreaks»، آمده است که «تاخیر در ارائه تصویر واقعی از شرایط، میزان خسارت و گستره انتشار بیماری را چندین برابر میکند.»
این همان نکتهای است که رفیعیپور نیز به آن اشاره کرد:
پاسخگویی بهموقع، حتی به پرسشهای سخت، از پنهانکاری بسیار کمهزینهتر است.

۲. نقش تشکلهای صنفی؛ مطالبهگری همراه با مسئولیت، نه هیجانزدگی
یکی از محورهای کلیدی سخنان رفیعیپور، انتقاد از واکنشهای احساسی مدیران برخی تشکلهای دامداری بود. او به نمونههایی اشاره کرد که در آن، مدیر یک تشکل دامداری در یک ویدئو با ادبیات تحریکآمیز وضعیت را «فاجعه» توصیف میکند و سپس برخی رسانهها بدون بررسی صحت ادعاها، همان جملات را تیتر میکنند.
این اتفاق دقیقاً همان چیزی است که در ادبیات مدیریت بحران به آن "Secondary Infodemic" میگویند:
تحریک یک بحران اطلاعاتی موازی که میتواند بسیار مخربتر از خود بیماری باشد.
در بسیاری از کشورها، از جمله ترکیه، هند، برزیل و حتی انگلستان—که تجربه تلخ FMD در سال 2001 را داشت—تشکلهای دامداری موظف به رعایت «پروتکلهای اطلاعرسانی» هستند.
طبق این پروتکلها، هرگونه هشدار یا گزارش استانی باید ابتدا به مراجع رسمی منتقل و پس از بررسی، با لحن دقیق منتشر شود.
دلیلش روشن است:
هیچ دامداری از روی نقشه اپیدمی گسترش یا کنترل بیماری تصمیم نمیگیرد؛ او از روی احساس و خبرهای لحظهای تصمیم میگیرد.
بنابراین، تشکلهایی که بهجای همکاری، التهابآفرینی میکنند، عملاً روند کنترل بیماری را کند میکنند.
۳. رسانهها؛ انتقالدهنده حقیقت یا تقویتکننده اضطراب؟
در سخنان رفیعیپور یک گزاره کلیدی وجود داشت:
«رسانه باید کمککننده مدیریت بیماری باشد، نه اینکه با هر جیغ و فریادی همراه شود.»
این گزاره دقیق و حیاتی است.
رسانهای که بدون بررسی صحت ادعاها، صرفاً برای جذب مخاطب، «فاجعهسازی» میکند، دو پیامد جدی دارد:
پیامد اول: آسیب به اعتماد عمومی
دامدار وقتی در کانال تلگرامی یک تشکل میبیند که گفته شده «بیماری از کنترل خارج شده»، دیگر به توصیههای فنی گوش نمیدهد. این یعنی شکست عملیات میدانی.
پیامد دوم: اختلال در زنجیره واکسیناسیون و کنترل جابهجایی
در بسیاری از کشورها، پس از انتشار اخبار نادرست، دامداران یا ناگهان دامهایشان را بهزور جابهجا میکنند، یا از واکسنزنی خودداری میکنند؛ هر دو رفتار، باعث تشدید بیماری میشود.
WOAH در یکی از گزارشهای رسمی خود اعلام کرده:
«نیمهعمر شایعه در بحرانهای دامپزشکی، از نیمهعمر ویروس خطرناکتر است.»

۴. سکوت سازمانها نیز خطرناک است
این یادداشت فقط نقد هیجانزدگی نزد رسانهها به ویژه فعالان شبکههای اجتماعی جویای بازدید یا فالوور نیست؛ نقد تأخیر در پاسخگویی سازمانهای متولی نیز هست.
تجربه جهانی نشان میدهد سکوت سازمانها در هنگام بحران باعث میشود روایت اول، روایت نادرست باشد؛ و روایت اول همیشه ماندگارترین روایت است.
در انگلستان، پس از بحران FMD در 2001، کمیته ویژه پارلمان گزارش داد که:
«مهمترین خطای دولت، واگذاری روایتسازی به رسانهها و تشکلها بود.»
این همان چالشی است که رفیعیپور نسبت به آن هشدار داد:
سازمان دامپزشکی باید روایت رسمی، علمی، دقیق و سریع ارائه دهد تا میدان به شایعهسازان سپرده نشود.
۵. راهکار: یکپارچگی در روایت، شفافیت در اجرا
سخنان رفیعیپور نشان میدهد سازمان دامپزشکی کشور یک اصل کلیدی را درک کرده است:
«آرامش سازمانی» با «پنهانکاری» بهدست نمیآید؛ با شفافیت و مدیریت اقناعی بهدست میآید.
برای همین، او بر مجموعهای از راهبردهای مهم تأکید کرد:
ارائه گزارش روزانه از استانها
واکسیناسیون هدفمند و علمی
کنترل مرزی با همکاری سایر دستگاهها
پاسخگویی شفاف به رسانهها
ارائه پیامهای کوتاه و عملیاتی برای دامداران
برخورد با ادعاهای غیرمستند
و پرهیز کامل از عددسازی در فضای مجازی
این راهبردها همان چیزی است که سازمانهای WOAH و فائو آن را "Integrated Outbreak Communication" مینامند.
در مجموع بحران تب برفکی، یک آزمون است؛ آزمونی برای سازمان دامپزشکی کشور، رسانهها و تشکلهای صنفی.
پیام روشن یادداشت حاضر این است:
بیماری را سازمان دامپزشکی مهار میکند،
اما بحران رسانهای را همه باید با هم مهار کنند.
تا زمانی که اطلاعرسانی صادقانه، سریع، قابل اتکاء و مستند بر دادههای اپیدمیولوژیک باشد، هیچ موجی - حتی شدید - به بحران تبدیل نمیشود. و تا زمانی که هیجانزدگی، روایتسازی شخصی و انتشار ویدئوهای احساسی ادامه یابد، حتی موج کوچک هم میتواند تبدیل به بحران اعتماد شود.
در پایان نگارنده تاکید دارد که این یادداشت، دعوتی است برای بازگشت به اصول مدیریت علمی: شفافیت، پاسخگویی، مستندسازی و مشارکت مسئولانه.
دیدگاه تان را بنویسید