کشاورزپلاس – گزارشی تازه از همکاری مشترک ProPublica، Capitol News Illinois و Saluki Local Reporting Lab با پشتیبانی مالی مرکز پولیتزر، پرده از واقعیتی تلخ در دل آمریکا برمیدارد: کشاورزانی که سالها در دل سیلابها جنگیدهاند، امروز بهجای رهایی، در تله سیاستهای یارانهای فدرال گرفتار شدهاند.
در حالی که بیمه محصولات و یارانههای دولتی همچنان کشاورزان را به کاشت در زمینهای بیثمر وادار میکند، روند طولانی و ناکارآمد خرید زمینهای سیلخیز، امید بسیاری را به یأس بدل کرده است. محور گزارش، تجربه "استیو ویلیامز" و دخترش "برندی رنشاو" در شهرستان الکساندر ایلینوی است؛ کشاورزانی که حتی پس از نابودی زمینهایشان، ناچارند همچنان برای حفظ بیمه و یارانه بکارند.
این روایت، نه فقط از سرنوشت یک خانواده، بلکه از شکاف عمیق میان سیاستهای کشاورزی فدرال و واقعیت تغییر اقلیم سخن میگوید؛ جایی که هزینههای امروز به مراتب سنگینتر از اصلاحات دیرهنگام فرداست. برای ما در ایران نیز آگاهی از چنین تجربههایی ارزشمند است؛ چراکه کشاورزان ایرانی نیز در بسیاری از مناطق سیلگیر، خشکسالیزده یا آسیبپذیر در برابر تغییر اقلیم، با چالشهای مشابهی در سیاستگذاری و حمایتهای دولتی مواجهاند
نویسندگان: مولی پارکر (Capitol News Illinois)، جولیا رندلمن (ProPublica) و لایلی گیبز (Saluki Local Reporting Lab)
این مقاله در قالب «شبکه گزارشگری محلی» پروPublica و با همکاری Capitol News Illinois تهیه شده است. بخشی از گزارش در شهرستان الکساندر با حمایت مالی مرکز پولیتزر انجام شده است.
زمینی که دیگر چیزی نمیداد
تراکتور کاشت بذر دوباره در گل فرو رفت؛ برای استیو ویلیامز تعجبی نداشت. در دگتوت بند در جنوب ایالت ایلینوی، همه چیز از پنج سال پیش که سیل میلیونها تُن شن را بر زمین ریخت، فرو میرفت. سطح خاک ترکخورده به نظر محکم میرسید، اما لایههای پنهان گل چسبناک زیر آن، بیخبر کشاورز را میبلعید.
او گاز داد، چرخها در جا چرخیدند و شن پخش شد. ناسزا هم.
ویلیامز دخترش، «برندی رنشاو» را صدا زد که کمی آنسوتر در مزرعه مشغول کار با دستگاهی غولپیکر بود. او برای کمک آمد، اما خودش هم گرفتار شد. سرانجام توانست ماشین را بیرون بکشد، ولی هر دو میدانستند که حتی اگر کشت انجام شود، این زمین محصول چندانی نخواهد داد.
با اینحال، این شده بود روزمرگیشان: کاشت در زمینی بیثمر، فقط برای آنکه ورشکست نشوند. یک پا در گل، پای دیگر در بروکراسی دولتی.
ویلیامز ۷۰ ساله گفت: «ما را با دست خالی رها کردند.»
چتر حمایتی یا دام دولتی؟
در آمریکا، کشاورزی یکی از صنایع بهشدت یارانهای است. هر سال کنگره میلیاردها دلار اختصاص میدهد تا کشاورزان حتی در شرایط خشکسالی، سیل یا نوسانات بازار، بتوانند بکارند. این سیاست از دهه ۱۹۳۰ و دوران رکود بزرگ و «دستدراز» شروع شد.
اما امروز، در مناطقی مثل دره رود میسیسیپی و بهویژه شهرستان الکساندر، این حمایتها به تلهای تبدیل شدهاند. تغییرات اقلیمی و شکست مکرر سیلبندهای فرسوده باعث شده زمینها دیگر توان تولید گذشته را نداشته باشند. با اینوجود، سیاستهای فدرال کشاورزان را به ماندن در همان زمینهای بیحاصل سوق میدهد.
وعدههای ناکام خرید زمین
بعد از سیل ۲۰۱۹، کنگره فقط حدود ۲۱۷ میلیون دلار برای یازده ایالت اختصاص داد تا زمینهای آسیبدیده بهطور داوطلبانه بازخرید و به کاربری غیرکشاورزی تبدیل شوند. سهمی ناچیز از بسته ۱۹ میلیارد دلاری کمکهای فاجعه.
در دگتوت بند، کارمندان وزارت کشاورزی (USDA) به کشاورزان توصیه کردند زمینها را واگذار کنند. ویلیامز هم حدود ۱۲۰۰ هکتار پیشنهاد داد. دولت در ازای هر هکتار ۳۲۰۰ دلار برای ایجاد حق ارتفاق دائمی پیشنهاد داد؛ زمینی که دیگر قابل کشت نبود و صرفاً برای کاربری تفریحی میشد.
اما پول کافی برای همه متقاضیان وجود نداشت. کسانی هم که پذیرفته شدند، سالها درگیر کاغذبازی ماندند. پرونده ویلیامز از دوره ترامپ آغاز شد و تا سالهای ریاستجمهوری بایدن هم ادامه یافت.
در همین حال، سیاستهای تازه ترامپ و جمهوریخواهان کنگره به جای سرمایهگذاری روی خروج زمینهای پرخطر، به تقویت بیمه محصولات و یارانههای مستقیم پرداختند؛ در حالیکه همزمان نیروی انسانی بخش حفاظت منابع طبیعی USDA بهشدت کاهش یافت.
بیمه محصول؛ تنها راه بقا
ویلیامز در حالی منتظر خرید زمین بود که قبضهای وام و مالیات همچنان میآمد. تنها راه برای سرپا ماندن، ادامه کاشت — هرچند بیثمر — برای حفظ بیمه محصول بود. بیمه محصول شرط دسترسی به سایر یارانههاست.
رنشاو گفت: «نمیتوانی زمین را رها کنی. هرچه میشود میکاری و بیمه میکنی. کابوس است.»
از «بهشت کشاورزی» تا زمین متروک
ویلیامز در ۱۹۸۷ نخستین زمینش را در این شبهجزیره حاصلخیز خرید. آن زمان، سیلبند «لن اسمال» هنوز حفاظت میکرد. اما این سد خاکی ابتدا در ۱۹۹۳ و سپس در ۲۰۱۱ شکست و در نهایت در ۲۰۱۶ ضربه نهایی را خورد. ارتش آمریکا حاضر به پرداخت ۱۶ میلیون دلار برای تعمیر نشد؛ چون تعداد ساکنان منطقه کم شده و «نسبت هزینه به فایده» توجیهی نداشت.
از آن پس، هر بار که سطح رودخانه کمی بالا میآمد، آب همه دگتوت بند را میگرفت.
سیاستی که هزینهاش بیشتر از منفعتش است
کارشناسان بارها هشدار دادند: هر دلار صرف بازگرداندن اراضی سیلابی به طبیعت، دستکم پنج دلار خسارت آینده را کاهش میدهد. اما سیاست فدرال همچنان بر کاشت و بیمه تمرکز دارد.
به گفته سیلویا سکّی، استاد سیاست کشاورزی دانشگاه آیووا: «کشاورزان هم حساب و کتاب میکنند؛ برای بقا چارهای جز همین ندارند.»
ویلیامز هم اعتراف کرد: «این بیمه فقط مانع ورشکستگی شد. هیچ برندهای در کار نبود.»
فاجعه ۲۰۱۹
وقتی رود میسیسیپی در ۲۰۱۹ سیلبند را برای پنج ماه شکست، زمین ویلیامز شبیه مریخ شد. کانالهای جدید، تپههای شن و حتی بارجهای غولپیکر به جا ماندند. خسارتها به حدی بود که دیگر نمیشد چشم پوشید.
اما باز هم فرآیند خرید زمینها سالها طول کشید. بعضی کشاورزان پس از ۴ تا ۵ سال پولشان را گرفتند؛ ویلیامز تازه در سپتامبر ۲۰۲4 به پولش رسید.
تأخیرهای مرگبار
در این فاصله، مالیات زمین او سالانه حدود ۴۰ هزار دلار بود — حتی روی زمینهایی که زیر شن دفن شده بودند. دلیل: تا زمان ثبت رسمی زمین بهعنوان «محیطزیستی»، همچنان بهعنوان زمین مرغوب کشاورزی مالیات میخورد.
برای شهرستان الکساندر که از فقیرترین و سریعاً درحالخالیشدن مناطق آمریکاست، این مالیاتها حیاتی بود. کشاورزی یکهفتم اقتصاد محلی را تشکیل میدهد.
نسل خسته
بسیاری از کشاورزان متقاضی خرید زمین در دهه هفتاد و هشتاد عمر خود بودند. طولانی شدن روند، برایشان ویرانگر بود. ویلیامز هم در این مدت بیناییاش را تا حد زیادی از دست داده و سلامتیاش تحلیل رفته است.
وقتی بالاخره پول رسید، ارزشش نصف شده بود. قیمت زمینهای جایگزین در شهرستان بالا رفته و مبلغ خرید دیگر کفاف نمیداد.
او گفت: «بخشی از من پشیمان است، اما چارهای نبود. آن هیولا (رود) هنوز آنجاست. دوباره برمیگردد.»
منبع: ProPublica
دیدگاه تان را بنویسید