فراتر از خشکسالی: ریشههای پنهان افت تولید کشاورزی در ۱۴۰۴
مجموعه دادههای رسمی نشان میدهد از سال ۱۴۰۱ به بعد، رکود در تولید کشاورزی به یک الگوی تکرارشونده تبدیل شده است

میثم دومهری، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی گرگان
در سالی که بسیاری انتظار داشتند کشاورزی پس از چند فصل رشد مثبت کمی آرام بگیرد، ثبت دوباره رشد منفی در تابستان ۱۴۰۴ نشان داد شکنندگی این بخش هنوز عمیقتر از آن است که با بهبودهای مقطعی ترمیم شود.
طبق آمار مرکز آمار ایران و تحلیل منتشرشده توسط مؤسسه بامداد، شاخص مقدار تولید بخش کشاورزی در تابستان ۱۴۰۴ با کاهش ۳.۶ درصدی مواجه شده؛ رقمی که ادامه یک زنجیره طولانی از نوسانات است و تصویر روشنی از فشارهای ساختاری بر بخش کشاورزی ارائه میکند. این افت تنها یک عدد یا نوسان فصلی نیست، بلکه نشانهای از این واقعیت است که موتور تولید کشاورزی ایران در سالهای اخیر از تعادل خارج شده و هر بار با کوچکترین تنش اقلیمی یا اقتصادی، دوباره سقوط میکند.
مجموعه دادههای رسمی نشان میدهد از سال ۱۴۰۱ به بعد، رکود در تولید کشاورزی به یک الگوی تکرارشونده تبدیل شده است. کاهش ظرفیت سفرههای آب زیرزمینی، فرسایش خاک، شیوع خسارتهای ناشی از خشکی، و از سوی دیگر افزایش شدید هزینه نهادهها، انرژی و نیروی کار، شرایطی ایجاد کرده که حتی فصلهایی با رشد مثبت— مانند پاییز ۱۴۰۲ تا بهار ۱۴۰۳ — نیز نتوانستهاند مسیر پایدار و قابل اتکایی برای ادامه سال فراهم کنند. اقتصاد کشاورزی زمانی آسیبپذیر میشود که بازده آب و زمین کاهش یابد و همزمان هزینه تولید بیش از بازده محصول رشد کند؛ وضعیتی که اکنون در بخش بزرگی از استانهای کشور دیده میشود.
این همان نکتهای است که در آمار تابستان ۱۴۰۴ پنهان است اما واقعیت میدانی آن را آشکار کرده: ذخایر زیرزمینی تضعیف شده، خاک قدرت نگهداشت آب را از دست داده و بهرهوری آب در تولید نسبت به یک دهه قبل پایینتر آمده است. افزون بر این، شوکهای قیمتی 5 سال گذشته باعث شده نسبت هزینه به درآمد برای بهرهبرداران خرد از حد تحمل عبور کند؛ بهگونهای که بسیاری از کشاورزان ناچار شدهاند سطح زیرکشت را کاهش دهند یا به کشتهای کمریسک اما کمبازده پناه ببرند. در چنین فضایی، کاهش تولید بیش از آنکه انتخاب باشد، نتیجه ناگزیر شرایط است.
عامل مهم دیگر، ساختار سیاستگذاری کشاورزی در ایران است که هنوز بر پایه ملاحظات کوتاهمدت عمل میکند. الگوی کشت ملی بهصورت واقعی اجرا نشده، ابزارهای بازدارنده برای جلوگیری از کشتهای پرمصرف در مناطق بحرانی وجود ندارد، و زنجیره تأمین محصولات اساسی همچنان تحت تأثیر نوسانات واردات و سازوکارهای ناکارآمد توزیع قرار دارد. نتیجه آنکه کشاورز از یکسو با ریسکهای اقلیمی روبهروست و از سوی دیگر با بیثباتی اقتصادی و سیاستهای حمایتی غیرهدفمند. تجربه کشورهای مشابه طی سالهای اخیر نشان میدهد زمانی روند نزولی تولید مهار میشود که سیاستهای آب، قیمتگذاری و حمایتهای دولتی در یک چارچوب واحد و مبتنی بر بهرهوری تنظیم شوند—چارچوبی که هنوز در ایران بهطور کامل شکل نگرفته است.
اما چه میتوان کرد؟
نخستین گام، هدفمند کردن حمایتها بر اساس بهرهوری آب است. هر یارانه، مجوز یا تسهیلاتی باید مستقیماً به کاهش مصرف آب، بهبود روشهای آبیاری و افزایش تولید در واحد آب پیوند بخورد. کشورهایی که این مسیر را رفتهاند، توانستهاند حتی در شرایط خشکسالی، کاهش تولید را کنترل کنند. در ایران نیز اجرای قراردادهای آبیاری کارآمد، پرداختهای مشروط و تخصیص آب بر اساس شاخص بهرهوری میتواند در کوتاهمدت اثرگذار باشد.
گام دوم، اصلاح الگوی کشت است؛ اما نه به روش دستوری. تغییر الگوی کشت تنها زمانی رخ میدهد که ریسک تولید برای کشاورز کاهش یابد. ارائه بذرهای کممصرف، قراردادهای بازاری مطمئن، بیمههای هوشمند و مشوقهای اقتصادی ابزارهایی هستند که میتوانند در استانهایی مثل گلستان—با تنوع زراعی و ظرفیت توسعه کشاورزی قراردادی—در دو تا سه سال آینده اثر ملموس بگذارند.
گام سوم، بازسازی تدریجی خاک است. بدون احیای خاک، هیچ سیاست آبی یا اقتصادی پایدار نخواهد بود. افزایش مواد آلی، کشت حفاظتی و مدیریت بقایای گیاهی از کمهزینهترین و اثربخشترین راهکارهایی است که کشورهای خشکسیر طی سالهای اخیر با موفقیت اجرا کردهاند و در ایران نیز ظرفیت آن موجود است.
آمار منتشرشده توسط مرکز آمار و تحلیل مؤسسه بامداد تنها یک هشدار نیست؛ نشانهای است که میگوید زمان تصمیمهای جدی و ساختاری فرا رسیده است. آینده کشاورزی ایران بیش از اینکه به بارشهای سال بعد وابسته باشد، به انتخابهایی بستگی دارد که امروز در سیاستگذاری آب، خاک و اقتصاد کشاورزی انجام میشود
دیدگاه تان را بنویسید