نگاهی به یکی از پرخطرترین و در عین حال کمقدردانستهترین مشاغل حوزه سلامت
احترام به دامپزشکان میدانی؛ ضرورت فراموششده!
آمارهای بینالمللی نشان میدهد که سطح حوادث و آسیبهای شغلی در این حرفه به مراتب بالاتر از میانگین بسیاری از رشتههای درمانی و خدماتی است
علیرضا صفاخو - مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس
در جهان امروز به ویژه ایران، حرفه دامپزشکی یکی از پرخطرترین و در عین حال کمقدردانستهترین مشاغل حوزه سلامت بهشمار میرود. فارغ از نمونه حوادث داخلی مانند آنچه روز گذشته در جنوب کرمان به عنوان گرمازدگی در حین ماموریت برای یک کادر دامپزشکی رخ داد، اما آمارهای بینالمللی نشان میدهد که سطح حوادث و آسیبهای شغلی در این حرفه به مراتب بالاتر از میانگین بسیاری از رشتههای درمانی و خدماتی است.
برای نمونه، در ایالات متحده آمریکا تنها در سال ۲۰۱۶ میلادی بیش از ۳۲ هزار حادثه شغلی در میان دامپزشکان گزارش شد که شامل ۱,۴۰۰ مورد آسیب ناشی از فرو رفتن سوزن، ۵۰۰ رگبهرگ شدن، ۴۰۰ آسیبهای عضلانی و صدها بریدگی، پارگی و سندرم تونل کارپال بود؛ همچنین هر ساله دستکم 3 مورد مرگ شغلی در این حوزه به ثبت میرسد. در آلمان، خطر حوادث شدید در میان دامپزشکان ۹ برابر پزشکان عمومی برآورد شده و بیش از ۶۶ درصد آسیبها ناشی از حمله یا رفتار غیرقابل پیشبینی حیوانات است! در استرالیا، بیش از نیمی از دامپزشکان تجربه یک حادثه جدی حین کار را داشتهاند و در هند بیش از ۸۰ درصد دامپزشکان با خطرات ناشی از فرو رفتن سوزن یا تصادفات سفر برای بازدید مواجه بودهاند.
این دادهها بهروشنی نشان میدهد که دامپزشکی تنها یک خدمت به حیوان نیست، بلکه یک مأموریت خطیر برای پاسداشت سلامت عمومی جامعه انسانی است. زیرا بدون مداخله بهموقع دامپزشکان در کنترل بیماریهای مشترک، دامها و حیوانات به کانون انتشار بیماریهایی بدل میشوند که پزشکان، حتی اگر شبانهروزی طبابت کنند، قادر به مهار تبعات انسانی آن نخواهند بود. بیماریهایی مانند تب مالت، هاری، آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان و تب کریمه کنگو نمونههایی روشن از این واقعیتاند که اگر در مبدأ (یعنی عرصه دام و حیوانات) مدیریت نشوند، نظام سلامت انسانی را با بحرانی غیرقابل کنترل روبهرو میسازند.
با وجود این شواهد بینالمللی، در کشور ما هنوز احترام نهادی به دامپزشکان و خانوادههای آنان در سیاستگذاریهای کلان آموزشی، قانونی و اجرایی آنگونه که باید، نهادینه نشده است. نظام آموزشی ایران از دیرباز عمدتاً فرهنگ قدردانی از پزشکان انسانی را تقویت کرده و میکند، بیآنکه نقش حیاتی و پیشینی دامپزشکان در حفظ سلامت جامعه مورد تأکید قرار گیرد. نتیجه چنین غفلتی آن است که دامپزشکان و عزیزان خانواده آنها که بار اصلی نگرانی، خطر و پیامدهای روانی و جسمی این حرفه دشوار را بر دوش میکشند، در حاشیه قرار میگیرند و از کمترین حمایتهای نظاممند برخوردارند.
نقد اساسی در ایران آن است که ما فاقد یک نظام آماری شفاف و مستند در خصوص میزان حوادث شغلی دامپزشکان، نوع آسیبها و تبعات آن برای دامپزشکان هستیم. این خلأ موجب میشود که سیاستگذاران تصویری واقعی از عمق دشواریهای این حرفه نداشته باشند و در نتیجه، جایگاه دامپزشکان و خانواده آنها در حمایتهای اجتماعی و رفاهی مغفول بماند. در حالیکه در کشورهای پیشرو، دادههای آماری مبنای تدوین قوانین حمایتی، بیمههای شغلی ویژه و سیاستهای آموزشی و فرهنگی برای ارتقای شأن دامپزشکی است.
در مجموع آنچه هویداست احترام به دامپزشکان تنها یک موضوع اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی در سیاستگذاری ملی سلامت است. هر اندازه که نظام آموزشی، قانونگذاری و اجرایی کشور نقش دامپزشکان و خانوادههای آنان را درک و به رسمیت بشناسد، به همان میزان نظام سلامت کشور در برابر بیماریهای مشترک، بحرانهای اقلیمی و تهدیدهای زیستی مقاومتر خواهد شد.
اکنون زمان آن است که همانگونه که برای پزشکان انسانی فرهنگ قدردانی نهادینه شده است، برای دامپزشکان نیز چنین گفتمان و ساختاری شکل گیرد؛ چرا که سلامت جامعه بدون سلامت دامپزشکان و خانوادههای آنان ممکن نیست.
دیدگاه تان را بنویسید