سؤال جمهور از رئیسجمهور..!/ تحلیل روز
در این میدان سخت، همه کاسهکوزهها را نباید بر سر وزارت جهاد کشاورزی شکست!
در روزهایی که رئیسجمهوری با حضور سرزده در وزارت جهاد کشاورزی، پرسشی صریح درباره کارآمدی این وزارتخانه و تأثیر آن بر معیشت مردم مطرح کرد، واقعیتی روشنتر از همیشه پیشروی افکار عمومی قرار گرفت: کشاورزی ایران تنها با نگاه تکوزارتخانهای نجات نخواهد یافت. یادداشت پیشرو به قلم علیرضا صفاخو، با نگاهی تحلیلی و بیپرده، از زاویهای دیگر به این ماجرا میپردازد؛ اینکه چرا در کنار مطالبهگری از وزارت جهاد کشاورزی، باید سایر وزارتخانهها و نهادهای کلیدی نیز پاسخگو باشند. نویسنده تأکید دارد که کشاورزی ایران قربانی یک ناکارآمدی چندوجهی و بیندستگاهی است و بدون هماهنگی و مسئولیتپذیری جمعی، هیچ وعدهای به عمل نمیرسد.

علیرضا صفاخو - مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس
مسعود پزشکیان رئیسجمهوری در نشست اخیر و سرزده خود با شورای مدیران وزارت جهاد کشاورزی در مورخ 15 شهریور ماه، صریح و بیپرده گفت: «این وزارتخانه یکی از اصلیترین مصرفکنندگان ارز دولتی است، پس چرا با وجود این حجم منابع، معیشت مردم بهبود نیافته و قیمت کالاهای اساسی همچنان سنگینتر بر دوش خانوارهاست!؟»
این پرسش، البته سؤالی مهم و بجاست؛ اما همزمان مردم هم همان پرسش را از خود رئیسجمهوری دارند: چرا با این همه وعده کنترل قیمتها و حمایت از معیشت، سفرههای خانوار همچنان کوچکتر میشود و تورم مواد غذایی نفس مردم و تولیدکنندگان چشم انتظار تحریک از سوی بازار مصرف را حسابی بریده است!؟
آنسوی ماجرا را نیز نباید نادیده گرفت: بسیاری از شرکتهای خصوصی در حوزه کشاورزی که در سالهای اخیر موتور محرک نوآوری، خدمات و تأمین نهادهها بودند، امروز به دلیل کاهش قدرت خرید کشاورزان در رکود عمیق فرو رفتهاند. فروش آنها سقوط آزاد کرده و زنجیرهای از رکود را به کل اقتصاد کشاورزی تزریق کرده است. با همین دست فرمان جلو رفتن، چشمانداز بخش کشاورزی نه روزبهروز، بلکه ساعتبهساعت تیرهتر میشود.
در چنین وضعیتی، صرفِ حرف برای نجات کشاورزی ایران کارگر نیست. وزیر جهاد کشاورزی هم هرچند نقش کلیدی دارد، اما "سوپرمن" کشاورزی ایران نیست و اقتصاد کشاورزی ما هم صحنه یک فیلم علمی - تخیلی با پایان خوش تضمینشده نیست! واقعیتها سختتر از این هستند و راهکار هم پیچیدهتر.
کاش رئیسجمهوری همانطور که از وزارت جهاد کشاورزی مطالبه دارد، از دیگر وزارتخانهها و ارگانهای کلیدی نیز توضیح بخواهد: چرا طی همه این سالها، در تأمین اعتبار لازم مالی و پشتیبانی فرهنگی و آموزشی برای یک «انقلاب فناورانه» در کشاورزی، تدبیر اساسی و غیرتجاری پیشه نشده است؟ چرا وزارتخانههای آموزشوپرورش و آموزش عالی در آموزش نیروی انسانی متخصص و آگاه به تغییرات اقلیمی کوتاهی کردهاند!؟ چرا وزارت نیرو در مدیریت علمی منابع آب و برق همواره در آخرین لحظه به سراغ بخش کشاورزی و صنایع وابسته آمده است!؟ چرا وزارت اقتصاد از طریق بانک مرکزی در رفع موانع تامین ارز واردات نهادههای مختلف کشاورزی توسط بخش خصوصی یا حتی وزارت کار و تأمین اجتماعی در طراحی سیاستهای حمایتی از کشاورزان و کارگران این حوزه بهدرستی وارد عمل نشده و همواره کاسه چه کنم در دست گرفتهاند!؟ جای دورتر نرویم چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در روایت و بازتاب اهمیت حیاتی کشاورزی، محیطزیست و امنیت غذایی، رسالت فرهنگی و رسانهای خود را با وجود دریافت بودجه از دولتهای مختلف با ابزار هنری قاطبه هنرمندان به درستی انجام ندادهاند!؟
حقیقت این است که در این میدان سخت، همه کاسهکوزهها را نباید بر سر وزارت جهاد کشاورزی - که در این آوردگاه سخت تنهاست - شکست. کشاورزی ایران امروز قربانی یک ناکارآمدی چندوجهی و بیندستگاهی طی چند دهه گذشته است. بنابراین، اگر قرار است تغییری واقعی رخ دهد، باید همه بخشهای دولت و حاکمیت پای کار بیایند.
مردم منتظر پاسخی هستند که نشان دهد، دولت نه تنها مطالبهگر از همه وزارتخانههاست، بلکه مسئولیتپذیر و هماهنگکنندهای جدی برای کل ساختار اقتصادی کشور در دفاع از تولیدکننده و مصرفکننده واقعی است. و این همان پاسخی است که دیگر نه در حرف، بلکه تنها در عمل میتواند اعتماد را بازگرداند.
دیدگاه تان را بنویسید