زنبور بهعنوان «عنصر بنیادین امنیت غذایی و تنوع زیستی» در مرکز توجه سیاست شهری و محیط زیستی
هتل برای زنبورها در نیویورک، بیپناهی زنبورها در ایران
در حالی که در نیویورک برای زنبورها «هتل» میسازند و شهرداریها و انجمنهای علمی دنیا بهدنبال تضمین بقای گردهافشانها هستند، در ایران همچنان به رتبه سوم تولید عسل دلخوش کردهایم؛ رتبهای که بیش از آنکه نشانی از قدرت باشد، پردهای بر بیبرنامگی و غفلت ماست. تحلیل علیرضا صفاخو روزنامه نگار بخش کشاورزی، شکاف عمیق میان نگاه جهانی به زنبور بهعنوان محور امنیت غذایی و زیستبوم با نگاه محدود و آماری در ایران را آشکار میسازد؛ جایی که زنبور، این «ستون نامرئی حیات»، در غبار بیتوجهی مدیریتی و تشکلی، بیپناه مانده است!
علیرضا صفاخو - روزنامه نگار ارشد بخش کشاورزی و مدیر تلویزیون اینترنتی کشاورزپلاس
در حالیکه شهرداری نیویورک و نهادهای محیط زیستی این کلانشهر، با حساسیت ویژه در حال طراحی و اجرای پروژههای نوآورانه برای حمایت از گردهافشانهای بومی هستند - از جمله نصب «هتلهای زنبور» و «پناهگاههای زیرزمینی» در 7 میدان عمومی آن کلانشهر؛ ما همچنان در ایران، به ذکر رتبه سوم تولید عسل در جهان بسنده کردهایم، بیآنکه دستاوردی واقعی در عرصه مدیریت زیستبومی زنبورها یا جریانسازی عمومی برای حمایت از این موجودات حیاتی ثبت کرده باشیم.
پروژهای که در نیویورک دنبال میشود، نهتنها بر حفاظت از گونههای کمخطر و غیرنیشدار زنبورها تمرکز دارد، بلکه با مشارکت دانشگاهها، انجمنهای علمی و شهرداری، نوعی همافزایی علمی - اجتماعی را شکل داده است. این نگاه نشان میدهد زنبور بهعنوان «عنصر بنیادین امنیت غذایی و تنوع زیستی» در مرکز توجه سیاست شهری و محیط زیستی قرار گرفته است.
در مقابل، در ایران تشکلهایی چون اتحادیه سراسری زنبورداران ایران یا انجمن تازهتأسیس حامیان گردهافشانها، با وجود دغدغهمندی و نیت مثبت، به دلیل محدودیتهای مالی، ارتباطی و حتی نبود حمایتهای نهادی، نتوانستهاند جریانسازی مؤثر به نفع زنبورها و تسهیل گردهافشانی را سامان دهند. این در حالی است که بحرانهایی نظیر تغییرات اقلیمی، سموم شیمیایی و نابسامانی مدیریت زنبورستانها، حیات کلنیها و پایداری تولید عسل در ایران را تهدید میکند.
آنچه بیش از همه شکاف میان ایران و نمونههایی چون شهر نیویورک را نمایان میسازد، نوع نگاه و شیوه سیاستگذاری است:
در جهان، زنبور نه صرفاً بهعنوان تولیدکننده عسل، بلکه بهعنوان عامل حیاتی تداوم اکوسیستم کشاورزی و غذایی شناخته و حمایت میشود.
در ایران اما رویکرد غالب، کمیگرایانه و آماری است؛ ما رتبه سوم جهان در تعداد کلنی و تولید عسل را یدک میکشیم، اما در عمل فاقد سازوکارهای شهری، علمی و اجتماعی برای حفاظت از زنبورها هستیم. و همه اینها در حالی است که بدون هیچ اصلاح روند خطا و با انواع توجیهات اعتماد به خوداظهاری و نظارت نامطمئن، به محض انجام یک سرشماری پرحرف و حدیث و نامطمئن، گزارش از افزایش آمار تولید عسل بدون بستر صادراتی را در بوق و کرنا میکنیم.
امروز وقت آن است که تشکلهای ملی کل بخش کشاورزی، انجمنهای علمی و دستگاههای دولتی ایران، از حصار «گزارشهای آماری» و «بزرگنمایی تولید» بیرون آمده و به سمت مدیریت پایدار زنبورداری، طراحی فضاهای دوستدار گردهافشان در شهرها، و فرهنگسازی عمومی حرکت کنند. در غیر این صورت، رتبه سوم جهانی تنها به «عنوانی بیثمر» بدل خواهد شد که هیچ نسبتی با واقعیت رنج زنبورها و زنبورداران ایرانی ندارد.
کمیسر اداره حملونقل نیویورک، یدانیس رودریگز، در حال اعلام این طرح دوستدار زنبور
«پناهگاههای زنبور» محلهایی برای لانهسازی زنبورهای «تیکل» در معرض خطر فراهم میکنند
دیدگاه تان را بنویسید